<<ساعتِ عطش>>
بودِ تو داد رنگِ طلایی به خلوتم
باش و بده دوباره جلایی به خلوتم
انگار بیقرارتر از من دقایقند -
در ساعتِ عطش که بیایی به خلوتم
چون در فضای عشقِ تو ساکن منم بیار
از آسمانِ خویش هوایی به خلوتم
با رعد و برقِ ابرِ لبت بر لبانِ من
تقدیم کن نَمی و نوایی به خلوتم
میگِریم از خزانِ تو وقتی که غصّه را
میآورد "نسیمِ جدایی" به خلوتم
تا در دلم دی است ، دمادم بهارِ من !
از فصلِ خود بیار دمایی به خلوتم
دورم بپیچ و هیچ سوالی نکن ؛ بیا -
پیچک ! بدونِ چون و چرایی به خلوتم
#امین_مقدس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 18 فروردین 1403 10:09
سلام ودرود