- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
به غم های پدرمی اندیشم ؛ محبوس درزندان ، شبیه یوسف پیامبر . ×××××××××× تاصبح برایت می نویسم ؛ مراقب خودت باش ، تو بخوان : "عاشقتم" ×××××××××× دلشکستگی امانم رابریده ؛ دردهایم را ، باناله سودامی کنم ....
ادامه شعرراستی... اگر جای بوسه هایم شکوفه میداد!!! با آن همه گل لابلای موهایت چه میکردی؟؟!! #رضا_ناظری
ادامه شعرهنگام بستن چمدانت نمی دانستم برای خاطراتمان جا باز کنم یا تکه ایی از وطن به بی رحم ترین مکان دنیا که میرسیم دریاچه پریشان را در کیف دختری کردستان را در کوله پشتی جوانی و دماوند را در چمدان پیرمردی ...
ادامه شعرکاش دل تنها نبود... کاش تنها در میان این همه ادم نبود. کاش ان لحظه که رد میشدی از کوچه ی ما. من دیووانه هواسم به سر کوچه نبود. کاش تو مکث نمیکردی و زود میرفتی. که نگاهم به نگاه تو گرفتار نبود. کا...
ادامه شعرباد در گوش درختانت آواز دوستی و محبت می خواند. تره های کوهیت سوغات مسافرانت را فراهم می کند. کوه های سپید مانده از زمستانت نگین انگشتر است بر انگشتر کوه. گون هایت سبز و خرم می شود و انبانی از هیزم و ...
ادامه شعرکوفه درسیلی ازاشکها غرق شد خوشبوترین عطرها رمقی ندارند کاری انجام دهند چون خود لباس عزا برتن کرده اند مشک ها از شدت اندوه خشک شدند لبشان تشنه وترک خورده امادلشان سیراز غم توست مولاجان نگاهایم پاب...
ادامه شعر_من برای تو سنگ تمام گذاشته ام؛ و تو تمام سنگ ها را برای خسته پای من... _کمی درنگ کن! _فرصت تکرار نیست...
ادامه شعر"آستران بنفش" آفتاب را اینگونه به صد هزار آبگینه زیبایی بر تل مرطوب برگ و چهره بر دریدن آستران بنفش باور دارم. همیشه ی تو برقرار حتا چنین دور! که از عمق جان صدای دیگرات به گوش می رسد. با توام ساقه ی...
ادامه شعراگر پرسیدند چقدر تو را دوست دارد؟! بی درنگ بگو آنقدر که اگر لحظه ای پلک بزنم دلش برای چشمهایم تنگ می شود!
ادامه شعر_به تاراج برده اند بوسه های مرا یاغی خنده های تو... _بیا پس بده ِجواب ِ عذاب روزهای تلخ بی تو! _لجام توسن عشق؛ بسته است به ناز قدم های تو... _خورشید ِ اَبر از عطش خالی شده در این روزهای به دور از رُخ...
ادامه شعرنور چشم من کجایی؟ ماه تمام میشود، اشکهای کوچهها خشک شدند. گلها دیگر بو و رنگی ندارند، تو کجایی...؟! تو کجایی که بهار نمیآید؟ در سکوت تاریک، صدای پایان میآید، خستگی در دل هر باران میپوسید باد ب...
ادامه شعرنمِ بارانُ کوچه یِ بهارنارنج عابری رد شد عطری در هوا پیچید خاطره ای جوانه زد. #آگرین_یوسفی
ادامه شعردر شباهنگام تار جغد کور قصه ام روشنایی را بیافت کورسو های امید در دلش روشن بشد دیگر اما هیچ از مفهوم این موضوع پر مبحث نمیدانم ولی ترسم آن است که در بیم و سکوت ثانیه دست مرا حبس نبودن بکند و به خامو...
ادامه شعربرخیز که طوفان شده است، اَبر دلخون شده است، دل محزون شده است، حاکم دِه ما خودِ فرعون شده است. میخانه ویران شده است، شهر حیران شده است، مَکر ، سُلطان شده است، زندگی دچار بحران شده است، برخیز که...
ادامه شعر_کنار تو؛ می نشینم با بغض... _برخیز! چمدانت را برایت آورده ام؛ از پستوی خانه! _آرزوها بر سر راه منتظرند... _خواب تا کی؟! _سنگ سرد است برخیز؛ دلگرمم کن......
ادامه شعردر سرم فکر تو بود. که مرا خوابم برد. و تو پیدایت شد. مثل ان لحظه اول که نگاهت کردم. همان قدر قشنگ. به همان شیرینی. با همان لبخندت. که دگر باره ربودی قلبم. طرح لبخند تو بدجور دلم را لرزاند. و چ...
ادامه شعرمی خواستم بگویم دوستت دارم اما گردش نگاهت به جایی که نباید می بود متوقف شد اعتنایی نکردی به حرفهایی که سالهاست درون چشمانم پشت غیرت پلکهایم منتظر یک اشاره ازقلبت بود #افسانه_ضیایی_جویباری سا...
ادامه شعرتنگ حافظه ام شکست به تیپای پروانه ای سبک پر همان که در بلورِ خوش باوری ام به دام انداختمش، رقصیدن آموخت ! و به سر چنگِ انتقام گریخت... ...
ادامه شعر_پیراهن به پیراهن تمدید کرده ام بوی تو را! هر روز... _دلتنگیم؛ داغ است هنوز! بیا و در دامن یک دیوانه مستانه بسوز...
ادامه شعرنو شد زمین،اَندر میان بغض و کین پیمانه را از من بگیر، تا با نفسهای زمین، ما هم، نفسهایش شویم. ............... یک جرعه را هم نوش کن غمهای دل خاموش کن با آن دو چشم مست خود میخانه را مدهوش کن. ......
ادامه شعر