"آستران بنفش"
آفتاب را اینگونه
به صد هزار آبگینه زیبایی
بر تل مرطوب برگ
و چهره بر دریدن آستران بنفش
باور دارم.
همیشه ی تو برقرار
حتا چنین دور!
که از عمق جان
صدای دیگرات
به گوش می رسد.
با توام
ساقه ی پیچیده ی عبور
از شوق در نهان گل
نام ممنوعه ات
دگر بار
سرسبزی را در اندیشه ام
بند بند انباشته.
از کدام سو فرو نشاندی ام به خاک!؟
که دعوت به آسمان شده
ریشه ی چرخیدن ام به لب.
قدم پشت پای تو
سخن از تقدس اندام گیاهی ست،
و صورت یقین یافته
این سان پاکی اش
لغزیده به تو.
آه ای آزادگی روییدن
بستانید از من
زنجیر بطن چپ ام را
که همواره در حیرت
گردنه های غیب ام...!
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 14 فروردین 1403 11:23
درود بر شما
محمود فتحی 15 فروردین 1403 06:42
درود شاعر گرامی
یاسر قادری 16 فروردین 1403 21:41
مرحبا بانو