- لیست اشعار
- مناسبت
- سوگواری بزرگان
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
تو خود را سرباز صفر ولایت خواندی در کلام و عمل مطیع امر ولی بودی زمان سان ، دست به سینه ارادت داشتی هنگام نصب ذوالفقار ، نگاه به پایین دوختی تو مالک علی زمانه بودی درون قلب امت اسلام خانه ساختی تو ...
ادامه شعرخوآبت را دیدم محبوب من؛ روشنایی آفتاب؛ ثمر داده سراسر درد و بی تابی نهال هجر تو ما را؛ صلای تو به خجلت می کشاند آوای باران را؛ چه خاکی کرده بود چشمان تو اورنگ علیا را؛ و من بوسیدمت ای جان، چه شیرین و ...
ادامه شعرطیب اللّه، که در خطِّ حسِین آمده ای از صفِ پَهلَوی، پهلُوی خُمِین آمده ای عِرق زهرا، تن و جانت ز عَرَق پاک نمود همچو حُرّ، از عملِ شِمر به شِین آمده ای عشقِ سالارِ شهیدان، به شهادت دادت از شک و ت...
ادامه شعربسمه اللطیف یاد عشق یاد عشقت موج ها را سوی ساحل می کشد ساحل جان را به یک آشوب کامل می کشد ابر آرام روان در گوشه آفاق ذهن نقش زیبایی از آن ابروی مایل می کشد از خیال چشمهایت مرغ پاک آرزو پر به سوی ...
ادامه شعر"شهید بابک نوری هریس"، متولد ۲۱ مهر ۱۳۷۱ گیلان و شهید شده در ۲۵ آبان ۱۳۹۶ در منطقه ی بوکمال سوریه، فرزندِ رزمنده ی جبهه های جنگِ هفت سال دفاع مقدس، "مهندس محمد نوری" ست. جوانی امروزی، با روحیه ی انقل...
ادامه شعربیــــا تا جهــــان را به بــد نسپریم به کوشش همه دست نیکی بریم نبــاشد همی نیک و بـــد، پــــایدار همـــــان به که نیکی بود یادگار زنده کنیم ادب پارس از خرابه تان در این سال سی غریبه گان پارسی شا...
ادامه شعرتا که سردار اسعد اندر ری زد ••••• علم چون بر آسمان مریخ نعره توپ و بانگ صاعقه زد ••••• بر رخ ظلم سیلی توبیخ دهن جور دوخت با مسمار ••••• گوش نیرنگ و حیله کوفت به میخ شاخ بیداد را بنیروی داد کند •••••...
ادامه شعرای باور سپید صبح در بین این ناباوران کجای شب رها شدی تو محرم نسیان کده امید این ماتم کده چه بی صدا تمام شدی در آئین سبز خرد ای غوغای اندیشه ات فصل جدید رهروان داغی بر این مکتب شدی در بین ما شب زدگ...
ادامه شعرسه گلشنی به مناسبت شهادت مولا علی علیه السلام (آغازگر:) “شد عاشقش مهتاب و مجنونِ بیابان شد خورشید افتاد و سرش را بوسه باران شد” (پیکره:) دریا به روی خود نمی آورْد شن ها را از خود نمی رانْد آن سیه ر...
ادامه شعررشتهیِ پیوند ارض و آسمان از هم گسست تا که تیغِ کینه بر پیشانیِ مولا نشست ناگهان فریادِ "فُزتُ" آسمان ها را شکافت خلوتِ شبهایِ کوفه، شهرِ نامردان شکست شد دعاهایِ علی در نیمهیِ شب، مُستَجاب شد خلا...
ادامه شعر《غم هجران》 غزل بهارم شد خزان وقتی تو رفتی مادرم زینجا پَر و بالم شکستی مادرم مرغی شدم تنها برای مرغ جانم این قفس تنگ است و تاریک است ز بعد رفتنت مادر شدم زندانی دنیا چراغ خانه ام خاموش شد دیگر ن...
ادامه شعربه مناسبت سالروز #شهادت #امام_کاظم(ع) این تن که زخمیِ دستِ تازیانه هاست بابایِ زجر دیدهیِ معصومه و رضاست امشب تمام می شود این رنجِ دیرپا این داغِ سینه سوز ولی رویِ قلبِ ماست #جواد_امیرحسینی(مهر...
ادامه شعربیا تــا بــار دیگــر قصه ا ی آغا ز بنما تئیم بیا تا بار دیگر قصه عشقی ز خود آغا ز بنما ئیم حدیث عا شقا ن را قــصه سا ز یم ما به ز یبا ئی بیا تــا بـــا ر د یگـر بزم عشقی را آغاز بنما ئیم...
ادامه شعرسلام و درود و عرض ادب و پس از مدتی یا پس از مدت ها غزلی از این سراینده بخوانید! سپاس از همه ی شما گرامیان بویژه مدیر محترم سایت که این محفل ارجمند را فراهم کرده اند و همچنین از شاعر گرانقدر، جناب سیا...
ادامه شعربادبادک! چه خوب می رقصی! چون شفق با غروب می رقصی رفته خورشید و، مانده دریا، سرخ چون سری روی چوب می رقصی باد، آباد باد و باده به باد! (و گزینش و خوانشی دیگر برای لَخت پایانی: باد، آباد باد و باده...
ادامه شعر"" "" ققنوس. """" .... ملالی نیست دیگر.، نه فریب گشاده رویی اژدهای خندان راخورم، نه خواستارمحبت خاله خرسه.. ...
ادامه شعرجان من.... برادرعزیزم. هماکنون در آستانه ی سالگشت عروج نابهنگامت به سوگ نشستیم برادرم ... میگویند برادر بزرگ بهمنزله پدر است حال که من نه پدری دارم و نه پشت و پناهی دیگر چه کنم ... برادرم..تو که ن...
ادامه شعرپدرم حالا که تو نیستی من نه پشت و پناهی دارم ونه تکیه گاهی... بارفتن غریبانه ات.. آرامشی .. حلاوتی برای زندگی کردن باقی نمانده.. وقتی که تو نیستی حرفی برای گفتن ندارم..واژه ها هم سکوت کرده اند.. پدر...
ادامه شعر???????????????????????????? ???????????????? ???????????? ???? از حضرت دوست اجازه میگیرم بنامش و در پناهش ...... ♥️ حضرت عشق مادر ❤️ دلم مادر میخواهد و بوی گل های چادر نمازش و صدای چرخش چرخ خیا...
ادامه شعر«گلچین روزگار » برایم جهان اشک و ماتم شده دل سنگ من غرق در غم شده عجب سینه سوز است آماج درد خزان شد بهارم هوا گشته سرد شدم همچو شمع آب از دوریت نشستم به ماتم ز مهجوریت تو پرواز کردی و...
ادامه شعر