خدایا خسته ام از خستگی ها
خدایا خسته ام از سر خوشی ها
خدایا میشود اقا بیاید
خدایا میشود مولا بیاید
خدایا تا به کی شب زنده داری
خدایا تا به کی ندبه و زاری
خدایا میشود ادم شوم من
خدایا میشود عاقل شوم من
خدایا تو ببین عاصی شدم من
بدون یاورم شاکی شدم من
چرا هرگز جوابم را ندادی
چرا بویی زه یارم را ندادی
به مولایم چرا فرصت ندادی
چرا رخصت به آقایم ندادی
مگر اخرندیدی ناله اش را
مگر نشنیده ای تو ندبه اش را
پریشب بر سر سجاده بودم
نماز استغاثه خوانده بودم
همی یارب و یارب گفته بودم
چرا بازم جوابم را ندادی
چرا بویی زه مولایم ندادی
مگر من عاشق کویش نبودم
مگر دیوانه رویش نبودم
چه رسم است در این بازار دنیا من ندانم
چه راه ا ست در این مکاره دنیا من ندانم
همه گویند هر انچه دیده بیند دل کند یاد
چرا پس من ندیده دل کند یاد
سخن کوته کنم راهی ندارم
دگر در سینه سودایی ندارم
خدایا میشود ادم شوم من
خدایا میشود عاقل شوم من
خدایا میشود اقا بیاید
خدایا میشود مولا بیاید
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 1 از 5
نظر 5
علیرضا خسروی 24 دی 1394 22:48
درود بر شما
طاها رئیسی 24 دی 1394 23:52
درود بر شما دوست عزیز و گرامی
خدا عزتت افزون کند
محمد جوکار 24 دی 1394 23:18
نجوای عارفانه ی زیبایی بود
درودت باد
طاها رئیسی 24 دی 1394 23:52
استاد بزرگواری کردید
سپاس
مسعود احمدی 28 دی 1394 16:33
درود بر شما