«نوزده آبان»
یاد آن روزی که با هم های و هویی داشتیم
روز میلاد تو ما جشن و سروری داشتیم
گر دلت خون بود امّا بر لبانت خنده بود
در شب میلاد تو ما حال و شوری داشتیم
آسمان خانه روشن بود با انوار تو
چلچراغ روشنی در خانه نوری داشتیم
بس معطر کرده بودی خانه را با عطر خویش
در کنارت یاس خوشبو عطر و بویی داشتیم
گشته زرد و زار رخسارم پس از پرواز تو
در کنارت صورتی همچون لبویی داشتیم
بعد تو باغم خزان گردیده شادی مُرده است
چون گل آلاله ما هم رنگ و رویی داشتیم
دل شده خون بعد کوچت ای پرستوی امید
شادی و شور و نشاط و خُلق و خویی داشتیم
گر چه آرامی تو در جنّت ولی ما سوختیم
باده ی شیرین زمانی در سبویی داشتیم
نوزده از ماه آبان روز میلاد تو بود
در چنین روزی نویدم حال و شوری داشتیم
«مخلص صادق» بخیر آن روزگاران یاد باد
ما عجب شور و نشاط و های و هویی داشتیم
دوشنبه99/8/19
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 01 اسفند 1402 09:11
درود و سلام موفق و مانا باشید
محمدهادی صادقی 02 اسفند 1402 01:15
درود و سپاس
محمود فتحی 02 اسفند 1402 15:12
سپاس بزرگوار
محمدهادی صادقی 03 اسفند 1402 18:45
درود و سپاس