من را به پای عاشقی هایت صدا کردی
وانگه به درد لاعلاجی مبتلا کردی
هم زندگانی هم جوانی را تلف کردم
اما مرا در پیش چشمانم فدا کردی!
گفتی برای با تو بودن سخت تب دارم
هی زخم بر جانم زدی و هی دعا کردی
من سوختم در هر نفس آیینه هم شاهد
وقتی به جرم عاشقی بر من جفا کردی
از غصه می پیچیم به خود پروانه ام، آری!
کم کم برای سوختن آتش به پا کردی؟
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 04 بهمن 1402 11:16
درود بر شما
محمود فتحی 05 بهمن 1402 08:25
درود باپوزش بانو گاهی وقت ها عشق با هوس شروع میشود وناکامی ببار می آورد
مواید باشید
محمدوحید خواجه 07 بهمن 1402 13:24
درود برشما