از جنگ چشمان تو سالم برنمیگردم
سردار بیفتحی که بی تو وارث دردم
در سرزمینم یک نفر حتی شبیهت نیست
بیهوده در مردم به دنبال تو میگردم
پشتم به تو بوده ؛نه اینکه در گریزم من!!
حس کرده بودم که تو کوهی!تکیه میکردم
دیدم تو را تو قلب احساس مرا بردی
من با خودم یک حسرت دلگیر آوردم
من مثل صیدی که سپرده دل به صیادش....
از جمع هم کیشان و همنوعان خود طردم
اما مگر جز تو کسی در کل دنیا هست؟
تو جفت شیش بختمی در تخته ی نردم
دیر آمدی اما همین هم بهتر از هیچ است!
پیدا نمیکردم تو را؛ بی تو چه میکردم؟؟؟
بی تو چه میکردم؟؟؟
بی تو چه میکردم؟؟؟؟؟
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 29 فروردین 1403 11:08
!درود
محمود فتحی 29 فروردین 1403 21:44
درود شاعر گرامی لذت بخش رسابود
مواید باشید
یاسر قادری 30 فروردین 1403 18:45
از جنگ چشمان تو سالم برنمیگردم
درود آقای دکتر
مثل همیشه با احساس و پرمحتوا
مریم نصیری 01 اردیبهشت 1403 15:04
تو جفت شیش بختمی در تخته ی نردم .. زیباست