میخواهم از نو قصه ای زیبا بسازم
قصری برای تو پر از رویا بسازم
دیدار مان باشد به وقت رویش گل
بامن سفر کن زندگی معنا شود دوست!
امروز یا فردا دگر فرقی ندارد
وقتی دلم از دوریت آشوب دارد
من چشم خود را باتو آذین کرده بودم
شاید دوباره قلب تو شیدا شود دوست!
هروقت یادممیکنی سرمست هستم
در را به روی غصه ها با عشق بستم
همچون شقایق بر دلم داغ تو مانده
دنیای من با بودنت غوغاشود دوست!
من دوستت دارم به تو امیدوارم !
بی اعتنا هستی ولی من بی قرارم!
ای بهترین اعجاز خلقت در نگاهت
چشمان بی نورم زتو بینا شود،دوست!
#سوسن جعفرزاده
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 22 بهمن 1400 00:15
درود بر شما