همرهِ قافلهیِ عشق مسافر شده ایم
باز هم با نظرِ لطفِ تو زائر شده ایم
تو همانی که به ما شوق پریدن دادی
ساحل امنی و ما مرغ مهاجر شده ایم
بال و پر سوختگانیم که با شوقِ وصال
مثلِ فِطرُس به حریمِ تو مجاور شده ایم
ما به پا نه، که به سر در حرمت آمده ایم
اَربَعین، هم قَدمِ حضرتِ جابر شده ایم
بعدِ منزل نَبُوَد در سفرِ روحانی
آه! انگار که با عشق معاصر شده ایم
گرچه ما غرقِ گناهیم و به جرم آلوده
همه از معجزهیِ عشقِ تو طاهر شده ایم
تو خدایِ کرم و جودی و ما بندهیِ تو
بر سرِ سفرهیِ احسانِ تو حاضر شده ایم
تو جگرگوشهیِ زهرایی و دلبند علی
به خدا از غم عشقت همه شاعر شده ایم
#جواد_امیرحسینی (مهراد)
شهریور ۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
حفیظ (بستا) پور حفیظ 20 شهریور 1402 14:16
درودهاجناب امیرحسینی عزیز
عالی بود