دنباله چشمش مژه دارد یا ستاره
کین دل ز شراش شده ابر پاره پاره
رنگ آسمان ز چشم دلبران وام گرفته
آبی عسلی عجب شب سیاهی داره
هر دو از عشق تو دیوانه شده دیوانه
جان و تن دود شد از آتش تو ویرانه
شهر من فتح شد از تیر نگاهت جانا
قلب من برون شد از خانه امانی ما را
من بدنبال هلال رمضان هرروزه
به هلال تو شده دین و دهانم روزه
هنگام سحر به شوقت آمد استخاره
افطار لبت به بوسه های بی شماره
سببش سیب شده خورده شده گندم تو
به پسر مثل پدر نشانه زد مردم تو
خرده ای نیست مرا حکم چرا کفاره
که به مجنون حرجی نیست من بیچاره
اگر این ماه سوی روی شما روی کند
بانگ افطار زنید فطر شده یکباره
بی گمان شاعر چشمان تو عاشق گشته
غزلش مثنوی و گاه گهی چارپاره
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 27 فروردین 1401 13:57
.مانا باشید و شاعر
محمد مولوی 02 اردیبهشت 1401 11:34
درودبرشما
زادروزتان مبارک