لیلی است
عاشق است…
مجنون می شود
دیوانه می شود
زلیخا می شود
بوی عطر ِ خواهرش را می خواهد بیاورند
دست به آب بزند طلا شود
تمام علی ها
وسط خیابان ولیعصر رقص و پایکوبی به پا کنند امشب
تمام ِ امیر ها باده نوش و شراب خور شوند
و تمام اسماها زنده شوند…
و مورچه ها دور لیلا و اسما بگردند…
گلشیفته ی ناز من
بیا دوباره لب به میوه ی ممنوعه سیب بزنیم
و از بهشت رانده شیم
من و تو چشمانمان قهوه ی تلخی ست
که امیرها مبتلایش شده اند
و سپیده ها جان داده اند برای قرمز شدن
مردمک چشمانمان
رهاورد مثل لیلی دیوانه باش و شعر بگو و شعر بگو
بگذار تمام ساحره های شهر بمیرند
بگذار تمام علی ها رقص و پایکوبی کنند
و تمام امیرها زندانی شوند…
و تمامسانیاهای شهر دنت دزد لیلی شوند…
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 18 آذر 1400 09:23
لیلا سعیدی 28 آذر 1400 00:34
حفیظ (بستا) پور حفیظ 23 تیر 1402 13:39
درود بانوسعیدی