- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
«زشتی و زیبایی» ای زمستان عاقبت فصل بهاران می رسد گرمیِ دلها ز بعد باد و طوفان می رسد گر چه سرما استخوان سوز است و شامی بس سیاه ماه تابان در شب تار زمستان می رسد عاقبت باران ببارد این خزان پُ...
ادامه شعر«چه سود» اگر اینجا شده یک خانه ی ویرانه چه سود اگر عاقل شده سرگشته و دیوانه چه سود اگر این باغ خزان پُر شده از مور و ملخ رفته از باغ خزان بلبل مستانه چه سود اگر از باده نباشد خبری یا که سبو ج...
ادامه شعر«سرمای دوران» شب سرد زمستانی هوای برف و بارانی برای طفل بی مادر شبی تار است و طولانی نباشد رهگذر در کوچه باغ دل در این سرما رَد پایی نمی باشد نیاید بوی انسانی صدای زوزه می آید میان برف و یخبن...
ادامه شعربه نانواییِ مهرِ تو مگر ما را رسد نانی وگرنه بینوایان را نمیآیی به مهمانی چرا باید بپردازد دل ما جزیهی مغها که دوران آمده پایان برای مذهب مانی غبارِ گیسوانِ شب ز خاور چون شود پیدا همیشه لشکری تا...
ادامه شعر«صبا» ببین که آخر فصل خزان رسیده بهار نشسته مرغ صبا در میان این گلزار دَمی چو نغمه ی خوش می رسد به گوش دلم میان باغ دلم پر کشیده مرغ هَزار نگر که شور و نشاطی در این گلستان است نصیب جان و دلم کر...
ادامه شعر«نور امید» در میان شام ظلمت چشمه ای از نور می بینم نور امیدی در این ظلمت سرا از دور می بینم گر چه بیداد و ستم می تازد اینجا شام ما تار است در میان این همه غم سینه ای پُر شور می بینم گر کمرها ...
ادامه شعرتنفس نکن این هوای بدو تحمل نکن لحظههای بدو به اندوه پژمردگی دل نده به این خستگی، مردگی دل نده تب گریههاتو به یادت نیار یه بارم شده بغضتو جا بذار نباید بمونی که داغون بشی یه کاری نکن تا پشیمون...
ادامه شعریک سو، همه ی اقیانوس های جهان، و تمام کشتی های غرق شده در توفان یک سو، همه ی جنگ های جهان، و تمام مردان کشته شده در جنون یکسو عشق، و همه ی زنان کشته شده در اندوه یکسو استبداد، و تمام سرهای آویخته شده ...
ادامه شعرروانشناس : زیاد فکر می کنی ؟ بیمار : من اگر فکر می کردم_ حال روزم این نبود ! #محمد_مولوی
ادامه شعر«اگر» مریض تشنه لب را چشمه ی خشکیده درمان نیست برای بلبل خوشخوان خزان باغ و گلستان نیست اگر ابر سیاهی پُر شود این گنبد مینا برای سوسن و آلاله ی پژمرده باران نیست اگر دل پُر شود از غم نباشد چ...
ادامه شعربلبلی نامهربان بر شاخسار آواز کرد زخمِ دوری از وطن بر من دوباره باز کرد یاد آن روزی که کودک بودم ای کاشان به خیر یاد آن طفلی که درس اولش آغاز کرد خُردپوری آرزوپرور که عصمت داشت حیف کولهاش را دزدِ پ...
ادامه شعرمیخ تسلیمم و در جبر ِ جهان بند شدم بَر سَرم ضربه زند چَکُشِ ایّامِ سیاه دستِ تأدیبِ جهان میر غضب بود عجب چون ادب کرد مرا گفت به من راه بیا بختِ من غولِ سیاهی ست که دنبال من است گرزی از سنگ به دستش، ه...
ادامه شعر«بت شکن» در غم هجران تو شاید پیر کنعانی شوی یوسفی باید ببخشی ، تا مسلمانی شوی دیده باید در غم هجران شود نادیده ای ماه روشن در شب تاریک و ظلمانی شوی بوی پیراهن ببیند دیده ات از راه دور سینه ات...
ادامه شعرپروژه بدیمن)))) خواب رفته رگ غیرت زیرپوست سردوتاریک " زیرگذر. " ) دراحداث زمانه انگارحب...
ادامه شعرابرها از هم میپاشیدند، آسمان رخت سپید را بر تنش میدرید، سازها نمیزدند، رقصندهها نمیرقصیدند، زمین و آسمان عزای فرشته آزادی را گرفته بودند. ???? ꦿ????محمدرضا زادهوش???? ꦿ????...
ادامه شعرفصل شکفتن گل یاس و انار شد در دست های پاک تو باران، بهار شد آمیخت با نگاه تو آیینه های نور تکرار ممتد نفس آبشار شد عطر نماز سبز تو پیچید در حیاط چادر نماز ساده تو لاله زار شد آغوش مهربانی تو آشیان...
ادامه شعر«روزی» روزی پَر و بالی برای پَر زدن بود روزی به تن های برهنه پیرهن بود روزی گلستان بلبلی آوازه خوان داشت مستیِ بلبل از برای آن چمن بود روزی نمی شد پُر خس و خار این گلستان باغ و گلستان پُر ز ی...
ادامه شعر«گفتم ، گفتا» گفتم چه کنم بهار دل گشته خزان گفتا که خزان همیشگی بوده جوان گفتم غم دل با که بگویم چه کنم؟ گفتا غم بیهوده شود دشمن جان گفتم همه جا پُر شده از بوی ریا گفتا شده روبهی در اینجا سلطا...
ادامه شعربه بغضی که در خنده پنهان شده به جانی که در خود پریشان شده به قلبی پر از درد عشق و نیاز به چشمی پر از موج اندوه و راز به خونی که گل داده بر نبض خاک روان از تن عاشق مست و پاک همان عاشقی که سکوتش صداس...
ادامه شعر