- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
چشم های سبز تو در زمستان های برفی، همیشه یاد آور چمنزارهای سبز بهارند، چشم سبز و گونه ی سپید و لب سرخ تو، پرچم جمهوری اهورایی غم زده گان جهان ست، مژه هایت، نرده های استبدادی ست، بر گرداگرد زیبایی نگاه...
ادامه شعرمن کام دهم دوباره او کام دهد دوباره من نیز هم دوباره او نیز هم دوباره عجب حالیست این باز هم دوباره این نیز هم دوباره آن نیز هم دوباره ...
ادامه شعر«گرداب» چونکه طوفان شد به گرداب بلا کشتی نشست استخوان کشتیِ طوفان زده در هم شکست دیگر هرگز رنگ آبی را به خود دریا ندید مرغ دریا پَر زد و بر بام آرامی نشست ماهیِ لب تشنه در خون غوطه ور گردیده ...
ادامه شعرپدر تکیه گاهی که دگرنیست بعداوگویی که این زندگی صلاح نیست اورا جستجو کردم فراوان کفر اگر نباشد گویی که خدا بود، دگر نیست! یعقوب پایمرد ...
ادامه شعر«نادانی» در گلستان پُر از گل خار بودن ابلهیست جای مرغ خوش نوا چون سار بودن ابلهیست مرغ خوشخوان جای آن باشد میان باغ گل جغد شومی بین این گلزار بودن ابلهیست در پگاهی گر بتابد نور خورشید زمان ص...
ادامه شعر«مرگ انسانیت» آسمان تاری شده نوری نمی تابد در آن چشمه ها خشکیده شد رودی نمی باشد روان قامت آدم شده خَم زیر بار زندگی پُر چروکی گشته رُخ دیگر نمی باشد جوان دل بجای مهربانی خانه ای پُر کینه شد ...
ادامه شعریه جور حس دیوونگی با منه تب و تاب این زندگی با منه تب و تاب من اوج بیتابیه دل من پر از موج بیتابیه یه حال غریبی گرفته منو چه جوری بگم راز این بودنو چقد پر تپش قلب من میزنه سکوتم پر از گریه و گف...
ادامه شعرچون طبیبی بهر بیمارش بپیچاند نسخه اشتباه تومرا دردی بدادی که نباشد غیر وصالت هیچ راه از درد خویش به دور و، بلای دیگری دادی مرا این چه دردیست که درخود می پندارم تورا غیرازاین خواهی،و همراه نبا...
ادامه شعرای داد بی داد منی حرف نگفته و فریاد منی چه بگویم چه نگویم سخنه ناب منی
ادامه شعر«مرگ پلیدی» ای باغبان خبر ز خشکیِ باغت رسیده است باد خزان به جان صبحِ سپیدی وزیده است از ماهیِ میان برکه نباشد دگر خبر تنها خبر ، ز مرگ ماهیِ سرخی رسیده است دیگر به شاخه های سرو و صنوبر نماند...
ادامه شعر«عقل و دل» باید دَمی با دل دَمی با عقلِ سر بود باید ز احوال زمانه با خبر بود دل خانه ی عشق است و جای مهربانی باید برای مرغ دل یک بال و پَر بود در کُنج دل جایی برای تاج سر نیست عقل و خرد با دل...
ادامه شعردیدی من و زیر گذر چقدر تاریکیم با خستگی دارای پیوندی نزدیکیم زندگی از ازل وداع کرده با ما تک و تنها به مرگ می اندیشیم دکتر سجاد فرهمند...
ادامه شعرکِشتی: ما کشتی نشستگانیم و کشتی شکسته دکل بادبان افتاده و سکان شکسته ساحل امنی نمی بینم ، کاپیتان درمانده گشته ما در گذشتگان این کشتی که آب از سرش گذشته #محمد_مولوی...
ادامه شعر«عاقبت خوش» در این دنیای وانفسا نکردی راه خود پیدا چرا بیراهه رفتی تا کنی خود را چنین رسوا؟ چنین دنیای بی ارزش نمی ارزد به یک کاهی چرا خوردی فریبش گشته ای دیوانه و شیدا؟ فریب ظاهرش هرگز نخور ا...
ادامه شعر(بنام خدا) جان نثار مولاعلی (ع) علی جانم ، تو ای روح و روانم مرا عشقِ تو رِشته، در سِرِشتَم دمادم نامِ تو ، وِردِ زبانم به یادت هر زمان آرام گشتم سرشته مهر تو در تار و پودم بُوِد کویِ تو مأو...
ادامه شعروادیِ بـــر بـــاد را ... دنــبــالِ آبـــادی ؛؛ نـــگــرد !! بـودنـی کـمـبـود و شـد نـابــود در آن وادی نــگـرد شهر به شهر و کو به کو و راه به راه و مو به مو : مـا کـه گـشتـیـم و نـجـستـیـم آدم...
ادامه شعر«وعده های پوچ» ای بی عملان ز وعده هاتان چه خبر؟ روبه صفتان ز وعده هاتان چه خبر؟ گفتید گلستان بشود باغ خزان کردید خزان ز وعده هاتان چه خبر؟ بُردید به غارت همه ی خانه ی ما غارت شده خان ز وعده ه...
ادامه شعرمن زاده ی ایل در بهارم من آریو برزن لر تبارم جمع رگه های غیرتم من بر اسب اصالتم سوارم
ادامه شعر«بالهای بسته» این آسمان تار است جای پر زدن نیست باغی پُر از خار است جای پر زدن نیست باران نمی بارد خزان گردیده این باغ آلاله بیمار است جای پر زدن نیست دلها شده خون غم شده همخانه ی دل این دید...
ادامه شعربغض نکن ابرک بیقرارم بغض نکن، طاقتشو ندارم بغض نکن، من نفسم میگیره نذار که این جوری هوا بمیره! نذار که غمگین ببینم چشاتو هی تو خودت نریز غصههاتو عزیزکم، خیلی دلم میگیره وقتی چشاتو ِمِه غم میگی...
ادامه شعر