- لیست اشعار
- قالب
- غزل
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
«نیش قلم» این نیش قلم تیز تر از تیر کمان است بُرنده تر از خنجر و از نیش زبان است ویران بکند خانه ی بیداد و ستم را خون رگ جوشیده در آن دشمن خان است گر جوهر آن حق بشود نقش به دیوار این نقش و نگ...
ادامه شعرزِ دستِ زلفِ سیاهش ملالی اَسْت دلم گرفته ماتم و غم چون عَزا لی اَست دلم ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ ندانم آی که چه اسرار دارد عالمِ عشق اسیرِ عشق شده لاابالی است دلم ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ به پیشِ سؤگلی اش مثلِ غنچه سرخ شود مثالِ ...
ادامه شعرامروز به رویا گل نازم دیدم چشمان فریبا رخ آن دلبر زیبا دیدم لب بر لب او یک نفس از این همه عمر زیبایی اسرار جهان تا به ثریا دیدم بغض در سینه و اشکم ره دیده بسته در دلم شور و نوایست که خود میدیدم بعد از...
ادامه شعر«جنک باطل» باده پُر کن ساغرم را ، تا رود این شام تار بر مراد دل بگردد چرخه ی این روزگار پرتو حق می دمد در جان آدم هر پگاه روشنی بخش دل و جان می شود در شام تار جنگ هفتاد و دو ملّت یک غزایِ باطل...
ادامه شعرسر بسته ام و سر بسته بگویم هر لحظه، هرجاتو را در جستجویم دیوانه ام نیز میدانم دیوانه کوی توهستم ...
ادامه شعرنار آفرین گره افتاده زلفی شانه می کرد دلی سرگشته را دیوانه می کرد به عطر سیب سرخ نازنینش ترک خوده اناری دانه می کرد از انگور دو چشم سرمه سایش شرابی در ته پیمانه می کرد نمی دانم چه خواهد کرد اما...
ادامه شعرهمه میگن بهار میاد آخر انتظار میاد اما دلم به من میگه اونی که چشم به راهشم با هیچ بهاری نمیاد یک عمر که دیوانه وار میجویمش در هر بهار شاید بیابم یک نشان از صاحب چشم خمار شاید یه روزی بی خبر بیاد م...
ادامه شعرهایکو - شماره ۱۲۵ بسمه اللطیف صف بسته اند بر نعش جنگل سوداگران.. Qeued are over the corpse of the woods, the traders.. #مهدی_رستگاری دهم اردیبهشت سال یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی بیست و هشتم آور...
ادامه شعر«گُم کرده راه» گم کرده ام خدا را در ظلمت شب خویش بیهوده گِرد کعبه پَر می زند دل ریش خود را نمی شناسم بیگانه باشد این دل وانگه پیِ خدایم در ظلمت شب خویش بر گِرد کعبه هر دَم پَر می زند دل من خشت...
ادامه شعر.....دل تنگ...... گاهی دلم برایت تنگ میشود گاهی از دلتنگی سنگ میشود گاهی به شوق وصل تو زندام گاهی در فراقت دلم جنگ میشود زیبا نگاری که به شوقش همه دم دم میزدم اینبار با گفتنش خدنگ میشود سیمین پری ک...
ادامه شعرشهر می ریزد به هم وقتی که طوفان می شوی رد پایی در حضور یک زمستان می شوی صخره ها بی طاقت و آینه ها زل می زنند زندگی در برزخ کفری که ایمان می شوی...
ادامه شعرخدا را می پـرستـم از دل و جان خدا را عاشق هستم از دل و جان از این دنیای پست و فـانی و تـار بریدم من گسستـم از دل و جان رها گشتم ز مکر و حیلـت و بند زبند و قید رَستـم از دل و جان ندیدم جز تو ...
ادامه شعربه دادم نرسیدی ای باغ گل و نور به دادم نرسیدی ای عطر قلم فور به دادم نرسیدی دلداده به هر ثانیه از حال تو بودم ای خاطر مسرور به دادم نرسیدی طی شد گذر عمر من و فرصت ایام ای مقصد و منظور به دادم نرس...
ادامه شعر<<قافِ مقدس>> فهمیدماین که عهد و دعایت دروغ بود سوگند خوردنت به خدایت دروغ بود خوردی قسم که عاشقمی، ای نسیمِ مِهر ! - هوهوی عشق و حرفِ هوایت دروغ بود چشمت پرنده داشت ولی سمتِ چشمِ...
ادامه شعرچون غزالی که به دام است پریشان شده ام در به در در طلب شاه خراسان شده ام کمتر از بچه ی آهو که نبودم بطلب ذکر یا ضامن آهوی قنوتم بطلب کاش آهوی رها از کرمت من بودم کاش صیاد ضمانت شده ات من بودم ...
ادامه شعرقانون بشر؟ سربی کلاه ؟ جهان نابرابر؟ سربی کلاه ؟ عصرتاریکیها؟ گرگان آدم نما؟ شیپور جنگ ؟ خروس بی محل؟ روباه مکار ؟ کلاغ دروغ گو ؟ قوم اهل اتیغ ؟ آوازجغد شب ؟ یلدای بی پایان ؟...
ادامه شعر«کاش ، کاش» کاش دل هرگز مکان غم نبود کاش در دلها چنین ماتم نبود کاش می شد آسمان آبی شود کاش آدم دشمن آدم نبود کاش می شد برکه پُر آب زلال ماهیِ لب تشنه در عالم نبود کاش خم هرگز نمی شد قامتی س...
ادامه شعردر التهاب لحظه های تلخ بی تو در التهاب لحظه های تلخ بی تو در زمهریر و سردی فصل جدایی میگردم تمام شهر ا را در پی تو میدانم نیستی و نمیدانم چرا باز چشم به جاده دوخته ام به انتظار تو تمام شهر در خواب ...
ادامه شعرشبی میخوام ز دنیا یک قایق و یک دریا من و تو با هم باشیم فارغ ز رنج دنیا شبی که دستای من گرم از تب تو باشه ز قیل و قال دنیا اونجا خبر نباشه شبی که پر ب...
ادامه شعر«دلبرم» مرغ دل پَر می زند هر شب به کویت دلبرم تا بنوشد باده ای از آن سبویت دلبرم ماه شب تابی که روشن می کند این خانه را قرص ماهی باشد آن رخسار و رویت دلبرم پیچ زلفت کرده دل را بند و زندانیِ خو...
ادامه شعر