تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
افسانه نجفی

_دست به دست هم داده اند قرص ها! _تا مرا برسانند به تو... _کاش به حرمت پُل ها کسی تن ِ بغض را نشکند به نیشخند...

ادامه شعر
حسن سهرابی

رود را شوق وصل با آب دریا بودرویایش ولی برکه ای خاموش نصیب روزگارانش بِشُد

ادامه شعر
یاسر قادری

سلام صبح قشنگم عزیز من ! دلدارم ! سلام من به تو ای تلخ به قهوه ی قاجارم سلام من به تو ای جان سلام لیلا بانو دوباره من که مریضم دوباره من بیمارم دوباره حسرت بوسه و طعم آغوشت را دوباره من که تو را...

ادامه شعر
شهرساز شهروند

از دیدار آخرمان چند قرن گذشته است/ تقویم ها همه دروغ میگویند رفتنت مرا پیرمردی هزار ساله کرده است/ شناسنامه ها همه دروغ میگویند موهایم جملگی سپید گشته در این فراق/ آینه ها همه دروغ میگویند مُردَ...

ادامه شعر
عبدالله دده زاده

دلـم بی تاب آن چشمـان‌آهـوست بگو چشمست آنها یا که ‌جادوست بگو شور اسـت یـا شیـدایی شعـر بگو شمع است یا شوق هیاهـوست که زد آتـش بـه قلـب بـیـقـرارم شرارم سـرکشیـد و شعـلـه وارم دگـرزیـن پـس مـرا آ...

ادامه شعر
امین  غلامی

کــاش میشد دیرتر میرفتی.... تازه داشتم. به نگــاهــت. به صــدایــت. به هــوایــت. به همان لمس دو دست مهـــربانــت. عــادت میکردم. امین غلامی (شاعر کوچک) اینستا (amingh68)...

ادامه شعر
امین مقدس

<<بغضِ شریر>> دوباره عشقِ من ! دارم هوای گریه کردن بیا تا باز باشم در فضای گریه کردن نوشته چون دلم بر نسخه‌ام : باریدنِ اشک منم، پیشِ تو دنبالِ دوای گریه کردن اگر باشد سرم بر شانه‌ات، د...

ادامه شعر
رضا دهقانی نامور

آمدی گل پسرم تا همه را خبر کنم بوسه بر صورت ماهت هل هله ای به پا کنم گفته بودم گر بیائی آنقدر می ،، بنوشم تا سیامست کنم رویه ماهت دیدم می ،، نخورده مست شدم قسم به تک خاله لبت که جان...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

در خواب دیدم دلبرا خندیدی و بوسیدمت آرام چون پروانه ای ، رقصیدی و بوسیدمت همپا شدم با گام تو ، با ناز و با ایهام تو با نم نم آوازها ، چرخید ی و بوسیدمت… در دشت و صحرای دلم ،امید بارش داشتم، چون...

ادامه شعر
یاسر قادری

خط به خط ترانه در ثنای تو متن عاشقانه در رسای تو کارگاه شعر و واژه های ناب مدح دلبرانه ام بهای تو ای سزای هر چه ناز تو طلا کوهی از جواهر آشنای تو خار پای رقص نازتان نرفت "ماه " نذر هرچه از بلای ...

ادامه شعر
هدایت کارگر شورکی

قلب یک خاطره لرزید و به دورت گردید لای موهـای تو پیچید و به دورت گردید قصۀ موی تو در جعبه سیاهش ثبت است بالگردی که تو را دید و به دورت گردید ...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

«فرزانه ی دیوانه» ساغرم را پُر نما ساقی که من دیوانه ام عاشقی هستم بکن پُر باده این پیمانه ام جای من میخانه می باشد بکن پُر این سبو همنشین مرشد پیر در میخانه ام بال و پَر می سوزد امشب در حر...

ادامه شعر
موسی عباسی مقدم

برای اینکه در منزل بخندانم گل خودرا چو مجنون دست طوفان می سپارم کاکل خودرا درختم جای بد مستی وغوغای کلاغان شد به محض اینکه پر دادم زشاخه بلبل خودرا گدای عشق می باشم به چشمان رقیبانم برای این به تن کر...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_کاش یکشب؛ نور می آمد با ترکه ای در دست؛ و به دل می آموخت "بی تو" با این همه "تو" چه باید کرد؟! _شاگرد ِدرس پس نداده تب کرده تنها از خیال ِامتحان......

ادامه شعر
حسن سهرابی

لحظه بوسیدن لبهای صد پیمانه در میخانه شد

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"پناه" مرا به معنی ی همه ی راه بیاویز بر واژه ها تا-ک رسیدن هیچ پشت و پناهی نیست جز آنچه از رویای تو می ریزد شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

ادامه شعر
مهدی نصرت آبادی

رفتی و نماندی و نبودی و ندیدی، صد افسوس در روز غمش بودم و در روز خوشم نیست، صد افسوس چون آتش آهنگری در عشق گداختیم نماندی که گلستان شود این عشق، صد افسوس در لحظه زرد شدن برگ جوانی به تماشا تا باز شود ...

ادامه شعر
فرامرز عبداله پور

یار یولینا گوزیم تیکیب هی باخارام گُذارینه حُسنونی گورمگ ایسته رَم دورمیشام انتظارینه آه بَدَنیم نِئجه اسیر شادلیق آمانیمی کسیر آی اورگیم نه تَلَسیر من باخام آی عُذارینه من اونی سُؤمیشم اَزل گورمه ...

ادامه شعر
جواد  جهانی فرح آبادی

"چه می شد گر دل آشفته من به شهر چشم تو عادت نمی کرد" پرستوی نگاهت ناگهان از دل آشفته ام هجرت نمی کرد چه می شد اولین روز جدایی برایم تا قیامت شب نمی شد وجود پاک و سرشار از امیدت گرفتار سکوت و تب نمی ...

ادامه شعر
جلال بابائی

انگار خاطرات تو را باد به دیلمان آورد. وقتی که نیستی ولی تو اینجایی دلم می شود درد. در پشت این گون پنهان شدی کبریت عشق را زدی. سوزانم این دلم تا که یاد آورد آن همه خاطره را رخم شود زرد. ای باد هیا هو...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا