بِسْمِ رَبِّ العشق و آغازِ لبت
مطلعِ زیباترین رازِ لبت
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد ، شد از الست
شعر شورانگیز و ممتاز لبت
موسی از جادوی تو ، أَلقِ عَصاک
نیل می خندد ، از اعجاز لبت
قُلْ أَعُوذُ رَبِّ بوسه های تو
شاعران ، قافیه پردازِ لبت
در قنوتم آیه ی لاتَقْنَطُوا
قهقه مستانه ی سازِ لبت
مثل شمعی در طواف آفتاب
سجده بر محراب طناز لبت
فُزْتُ رَبِّ غمزه ی افسونگرت
زمزمی جوشیده از نازِ لبت
أیها السّاقی ، أدر جامی دگر
از شرابِ مستِ شیرازِ لبت
السَّلامُ یا حَبیبی ، پس کجاست ؟
جلوه یِ آهویِ طنازِ لبت
باز ققنوسِ غزل ، می سوزد از
آتشِ مردادِ اهوازِ لبت
دست افشان ، پایکوبان ، لولیان
در سماعِ شور و شهنازِ لبت
گرچه مَغضُوبِ عَلَیهِمْ گشتم از
حضرتِ معشوقه ی نازِ لبت
سوز و سازِ من ، گواهِ عاشقی ست
واژه هایم ، نکته پردازِ لبت
در "خیال "م ، "یاس" پرسه میزند
با جناس و حشو و ایجازِ لبت .
م.ج. یاس خیال1394.04.04
=========================================================
نکته : تکرار ردیف لب در این غزل ، لبها را به ذکر قدوسی لبَّیک باز کردن است ، «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ...»
امام صادق(علیه السلام) در مورد تلبیه مى فرماید: «لَبِّ بِمَعْنَى إِجَابَة صَادِقَة صَافِیَة خَالِصَة زَاکِیَة للهِ سُبْحَانَهُ فِی دَعْوَتِکَ مُتَمَسِّکاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى»(بحارالانوار، ج96، ص124) : لبیک بگو، بدین معنا که خداوند بزرگ را در دعوتی که فرموده است اجابت نموده و با صفا و اخلاص و بدون غل و غش پاسخ دهی و به رشته استوار او چنگ زنی.
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 25
طارق خراسانی 30 خرداد 1394 03:00
با سلام و درود بی حد
حلول ماه مبارک رمضان بر شما شاعر بزرگ سرزمینم مبارک باد
از زیباترین غزل هایی ست که در طول عمرم خوانده ام.
دستمریزاد
در پناه رب العالمین شاد زی
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:05
درودتان باد جناب خراسانی عزیز
سپاسگزارم
حضورتان را ارج می نهم
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 30 خرداد 1394 07:00
درودها استادعالیقدرطاعاتتان قبول درگاه احدیت ومبارک ماه رحمت ومغفرت .به به واقعا محظوظ ومتمتع شدم بی نظیربود غزل شیوایتان قلمتان انوشه
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:06
سلام مهربانو نادری عزیز
مقدمتان گلباران
سپاسگزارم از مهر حضورتان
اصغر چرمی 30 خرداد 1394 07:53
جناب جوکار سلام و درود
بِسْمِ رَبِّ العشق و آغازِ لبت
مطلعِ زیباترین رازِ لبت
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:07
درود جناب چرمی عزیز
خرسندم از حضور مهربانتان
در پناه حضرت دوست
بهناز علیزاده 30 خرداد 1394 13:04
درود بر شما استاد جوکار گرانقدر
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:08
درود وسپاس مهربانو علیزاده عزیز
خرسندم از تجلی مهرتان
در پناه خدای زیبایی ها
روح الله اصغرپور 30 خرداد 1394 13:16
درود بی کران بر استاد جوکار عزیز لذت بردم.
در پناه رمضان
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:10
درودتان باد جناب اصغر پور عزیز
خوش آمدید
سپاسگزارم از مهر حضورتان
در پناه خدای اطلسی ها
حسین دلجویی 30 خرداد 1394 17:03
درود جناب جوکار بزرگمهر و والاگهرم
مهمان دلچکیده ی شاعرانه و دلنشینتان بودم
حلول ماه عشق و ضیافت الله بر شما نیز مبارک باد
شاه شــطرنج منی با رخ مـاهت چکنم؟
با سپید دل وچشمان سیاهت چـــکنم؟
.
تا ابد در دلــی و گاه به گاهی دیـــده
با دل و دیده و این گاه به گاهت چکـنم؟
.
شاهی و لشکر اوصاف تو بیرون ز شمار
من سودا زده با فوج سپاهت چـــکنم؟
.
چشم خورشیدی و دل طاقت دیدارت نیست
روبرو با طپش قلب پـگاهت چه کــنم؟
.
یوسفی مانده و صحرا همه گرگ آلود است
گر پناهم ندهد گوشه چاهت چـــکنم؟
.
روزه داریم وحرام است نیت در شب عید
گر نبینم سر شب جلوه ی ماهت چه کنم؟؟
.
شاعرم مدرک جرمم همه توصیف تو بود
من و یک عمربه احساس گـناهت چکنم؟
.
شرم دارم غزلم قابل اهدای تو نیست
با چنین شرم بیایم سر راهت چه کنم؟
حسین دلجووو
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:21
همیشه درود بر استاد مهرم جناب دلجویی عزیز
حضور ارزشمندتان باعث افتخار و دلگرمی است
باز دلجویی ما آن گوشه غوغا میکند
عشق پنهان دل ما را هویدا میکند
چشم دل بگشا بر سیلابهای معرفت
جنبشی در اهل عبرت باز برپا می کند
او به ایما و اشاره باز نجوا می کند
باز هم با یک غزل طرح معما می کند
باز طبع نازیبای من گل کرده است
در کلاس دلجویی اینگونه غوغا می کند
نگار حسن زاده 30 خرداد 1394 17:50
درود بر شما
زیبا بود
رمضانتون عسل
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:23
سلام مهربانو حسن زاده عزیز
مقدمتان گلباران
حضور مهربان و نگاه محبت آمیزتان را ارج می نهم
در پناه خدای پروانه ها
احمد البرز 30 خرداد 1394 18:44
سلام
استاد مهربان خوش رفتار و با شخصیت اهل دل و قلم جناب جوکار گل کار
بسیار زیبا و جاری است
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:25
همیشه درود بر استاد مهرم جناب البرز عزیز
رویش عشق سرآغاز کتاب من و توست
لطف و مهربانی همواره تان به شعرهایم رنگ و حیات می دهد
در پناه خالق زیبایی ها
کمال حسینیان 30 خرداد 1394 19:42
سلام و هزاران درود بر داداش و استاد گلم
استاد گل کاشتید گل، نه این غزل خود گلستانی ست
دستمریزاد
باز ققنوسِ غزل ، می سوزد از
آتشِ مردادِ اهوازِ لبت
دست افشان ، پایکوبان ، لولیان
در سماعِ شور و شهنازِ لبت
گرچه مَغضُوبِ عَلَیهِمْ گشتم از
حضرتِ معشوقه ی نازِ لبت
سوز و سازِ من ، گواهِ عاشقی ست
واژه هایم ، نکته پردازِ لبت
داداش زمانه به قدری گرفتارم کرده که دیگر مهلت ها کم و فرصت ها زودگذر شده اند، به اندازۀ تمام دوستی هایمان و به اندازۀ معرفت و مرام دریایی تان دلتنگ هستم
یاد ایامی که با گل روزگاری داشتیم
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:27
درود بیکران بر استاد گلم جناب حسینیان عزیز
همراهی همیشگیتان را ارج می نهم
وجودتان مانا و مهرتان پاینده و حضرت یار همواره یاورتان باشد
مریم شجاعی 30 خرداد 1394 22:29
سلام
بسیارزیبابود
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:29
درودت باد مهربانو شجاعی عزیز
سپاسگزارم همراه هماره کلامم
مانا مانی به مهر دوست گرانقدرم
مهری خسرو جودی 31 خرداد 1394 01:21
سلام بزرگوار
خوشحال شدم توفیق یافتم یکی دیگر از اشعارتان را خواندم
محمد جوکار 03 تیر 1394 01:33
سلام مهربانو خسرجودی عزیز
مقدمت گلباران
سپاس از نگاه مهر نواز و حضور ارزشمندتان
در پناه خدای اطلسی ها
دادا بیلوردی 03 تیر 1394 04:45
درود بر استاد جوکار
بهره مند شدم از غزل زیبایتان
واقعاً لذت بخش است
آفرین
محمد جوکار 20 امرداد 1394 01:21
همیشه درود بر استاد زلال اندیش و مهربانم
سپاس از مهرنوازی همواره تان
مانا مانید به مهر تا مهر