28 اردیبهشت ماه بزرگداشت حکیم عمر خیام ,همه ساله چنین روزی به عنوان روز بزرگداشت حکیم عمر خیام گرامی داشته می شود .
اگرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی او است و لقبش «حجةالحق» بودهاست، ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد به گونه ای که رباعیات خیام را به اغلب زبانهای زنده ترجمه شده وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجه سوم و مطالعاتاش دربارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضیدانی برجسته در تاریخ علم ثبت کردهاست. ابداع نظریهای دربارهٔ نسبتهای همارز با نظریهٔ اقلیدس نیز از مهمترین کارهای اوست.
حکیم عمر خیام بنا به در خواست ملکشاه ، رصدخانه ملکشاهی را ساخت و در صدد اصلاح تقویم موجود بر آمد . تقویم جلالی او که امروزه در میان ایرانیان رواج دارد از چنان اعتباری بر خوردار است که تا کنون کمتر به آن ایراد وارد شده است.
حکیم عمر خیام ، علاوه بر اینها ، از خود آثار گرانسنگی در حوزه های مختلف علمی به جای نهاده است که از میان آنها می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس ، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله ، میزان الحکم رساله الکون و التکلیف ، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی ، رساله فی الوجود ، رساله فی کلیه الوجود ، نوروزنامه و کتاب الزیج المکشاهی اشاره کرد .
قدیمی ترین کتابی که نامی از خیام به میان آورده و نویسنده اش هم عصر او بوده "چهار مقاله" ی نظامی عروضی است که خیام را در زمره ی منجمین گنجانده است .
بزرگانی چون جورج سارتن حکیم نیشابور را از ریاضیدانان بزرگ می دانند.:
" خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقهبندی تحسینآوری از این معادلات آوردهاست، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجستهترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجستهترین آنها در این علم است."
نام جاوید خیام: در سال 1980 سیارکی به نام "Omar Khayyam 3095" نامگذاری شده است.
شهرت خیام بخاطر رباعیات زیبایی است که سروده و در واقع هنرش محسوب می شود که فلسفه و تفکر خودش را در قالب شعر بیان کرده است :
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما، نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده، گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من
============
در دایره ای کآمدن و رفتن ماست
آن دانه بدایت، نه نهایت پیداست
کس می نزند، دمی در این عالم راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست