بسمه االعزیز
غم بی کران
غزلی در سبک وقوع
امروز در شناخت هم بی گمان شدیم
راه فرار بسته شد و بی امان شدیم
چون بازی تو طول کشید و ز حد گذشت
شد صبر من تمام که نامهربان شدیم
در عاشقی فریب بسی نفرت آور است
از عشق بیکران سوی نفرت روان شدیم
ناراستی به نیت تو موج می زد و
ما در بهار رابطه خود خزان شدیم
تمساح وار اشک چه ریزی کنون که ما
بر مرگ عشق و مهر و صفا میهمان شدیم
ما عاشقان خدای بزرگم چه کرده ایم
که مستحق صاعقه آسمان شدیم؟
«زین آتش نهفته که در سینه من است»
مهدی ببین که ذوب غمی بیکران شدیم
درسی بگیر و گوهر دل را نگاه دار
اکنون که مبتلای به نامردمان شدیم
#مهدی_رستگاری
سیزدهم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
پنجم اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده شب بداهه کلاسیک در گروه ادبی «انجمن ادبی سرای شعر»)
دفتر شعر روزگاران
۱۵۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 اردیبهشت 1403 09:53
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
مهدی رستگاری 04 اردیبهشت 1403 07:02
درود و سپاس. زنده باشید