- شاعران
- جمشید اسماعیلی
- دفتر شعر شالیزار
- شعر جوانه | جمشید اسماعیلی | شعر ایران
جوانه
چپ وراست دعوای زرگری شما بهانه است
گهی تند وگهی نرم این بازیها بهانه است
خوب می خورید ومی برید ازحق مظلوم وصغیر
انگارکه دست شما ها فقط محرم خزانه است
عمریست که کارما فتاده به دست شما هیهات !
دیدیم که شغل شما فقط درشعاروترانه است
آن باغبان که با اشک دیده رفت یادت هست؟
شاید این مصیبتها همان چوب زمانه است
امروزچرا زنده ایم وچگونه نفس می کشیم
نمی دانم این حاصل کدام دعای شبانه است
این آب وخاک هنوزآفت بی شمارداردعزیز
بازدل خوشیم که باغمان به فکرجوانه است .
جمشید اسماعیلی
کاربرانی که این شعر را خواندند
امیر عاجلو (04 /05/ 1399) | امیر عاجلو (04 /05/ 1399) | مسعود مدهوش (04 /05/ 1399) | رضا زمانیان قوژدی (04 /05/ 1399) | محمد مولوی (04 /05/ 1399) | شهرام بذلی (04 /05/ 1399) | منصور آفرید (04 /05/ 1399) | پرنیا آرام (04 /05/ 1399) | علی معصومی (04 /05/ 1399) | جمشید اسماعیلی (04 /05/ 1399) | کرم عرب عامری (05 /05/ 1399) | ولی اله بایبوردی (05 /05/ 1399) | معین حجت (05 /05/ 1399) | عباس جوخواست (06 /05/ 1399) |
رای برای این شعر
نظر 18
-
-
-
-
علی معصومی 04 امرداد 1399 18:46
درود و عرض ادب
ارجمند
حضرت دوست
و همواره خداوند یارتان
◇◇◇◇
قلمت استوارتان رقصان
و آفتاب وجودتان پر مهر
☆☆☆☆☆ -
-
ولی اله بایبوردی 05 امرداد 1399 08:29
هر لحظه باغ به فکر جوانه زدن است...
به دست کدامین باغبان...
یاد استاد شیرین سخن سعدی افتادم ...
اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
بر آورند غلامان او درخت از بیخ.
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ.
سلام و درودها
استاد ارجمند
بیان واقعیّت تلخ می باشد ....
چه باید کرد
جز به انتظار...
دستمریزاد
باز یادی از سعدی :
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی.
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
....
-
جمشید اسماعیلی 05 امرداد 1399 11:12
درودها استاد بایبوردی شاعر گرانقدر
به هر حال وظیفه است که دردهای روز جامعه بیان شود
ولی راه حل مشکلات وقتی پیدا می شود که آگاهی به حد کمال برسد
هر اتفاق خوب به موقع می افتد اگر به موقع نباشد ابتر است
موفق باشید
-
-
عباس جوخواست 06 امرداد 1399 03:15
چهرا م سرخ می شود
شعرهایم تابلو !
وقتی عشق ؛
تکه ای از بوسه اش را
زیباتراز افق
مهربان تراز باران
بررویاهایم می دوزد !
عباس جوخواست
سلاااااااااااااااااااام
عرض ادب و ارادتم تقدیم شما بزرگوار
تقدیم با ارادت
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
نقد 4
شهرام بذلی 04 امرداد 1399 14:23
سلام و احترام ...
نقد اتفاقات پیرامون جامعه و آنچه که باید را
بدون هیچ گونه سخن و کلام اضافی فاخرانه بیان نموده اید
درک این همه مشکلات اجتماعی و استفاده از واژه های پیرامون امروزی هم
یکی دیگر از شاخصه های این اثر میباشد ..
سپاس از شما ..
جمشید اسماعیلی 05 امرداد 1399 11:01
سپاس دوست شاعرم آقای بذلی
رضا زمانیان قوژدی 05 امرداد 1399 07:27
بیان مشکلات مبتلا به جامعه] آن هم بگونه ای که نه ذر دام هجو افتی
و نه اسیر فلسفه بافی های روشنفکرانه شوی، هنری است که استاد
اسماعیلی بخوبی از عهده اش بر آمده اند.
شاعر، منصفانه به مشکلات پرداخته و بی آنکه در ورطۀ شعار زدگی
افتد یا قصذ سیاه نمایی داشته باشد، همچون طبیبی دلسوز، علت ها
را بیان می کند.کاش راه حل ها را نیز می فرمودند.
اوج زیبایی این شعر در بیت آخر است:
این آب وخاک هنوزآفت بی شمارداردعزیز
بازدل خوشیم که باغمان به فکرجوانه است
موفق باشید
جمشید اسماعیلی 05 امرداد 1399 11:03
سپاس جناب زمانیان
زمان همه مشکلات را حل می کند
پایان هر چیزی خیر است
اگر به خیر نرسیدیم
پس هنوز به پایانش نرسیدیم
موفق باشید