می خواستم سلطان قلب و باورم باشی
در جای جای سینه، در سرتاسرم باشی
مؤمن شدم بر چشمهای چون خدای تو
باشد امید آخر و اغواگرم باشی
آموختم پرواز را در دشت چشمانت
دُرنای من باید تو هم بال و پَرم باشی
نا مهربانی کرده ام با عالمی تا تو
یلدای بی چون و چرای آذرم باشی
تک پادشاه قلب من لشکر کِشی کردی
فتحم کنی و بهترین غارتگرم باشی؟
با رفتنت کُشتی تمام باورم را حیف
دل بسته بودم تکیه گاه و یاورم باشی
راحت بگو حرف دلت را من خطا کردم؟
می خواستم سلطان قلب و باورم باشی
✍ #بهاره_کیانی
۹۹/۱/۲۴
تعداد آرا : 10 | مجموع امتیاز : 4 از 5