تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسین  ستوده نیا

عاشقی دردقشنگی است که هرکس نچِشد لذت پروازِ در اوج سَما را ، کَرکَس نچشد دل اگر پاک کنی در صف عشاق آیی که خدا‌ ، جرعه عشقش به سَرکَش نچشد حسین ستوده ...

ادامه شعر
سامان نظری

در این دنیا خدایا هرچه گشتم هیچ نبوده بجز عشق و حیات و عاشقی این دل ندیده چه بودش آن که بد کرد و جفا کرد و دلی راند مگر جز تو در این دنیا که خوبی آن چه دیده...

ادامه شعر
سامان نظری

چه آدم ها که دیدیم و شنیدیم چه رفتار ها ز بنی آدم‌ بدیدیم چه خوبی ها که کردیم بی توقع هرچه گفتند و نکردند را بدیدیم...

ادامه شعر
سامان نظری

صدبار دگر کشته و زنده گر بگردم از قبل که بیش دور این خاک بگردم منو این خاک ، تعصب ها به هم هست هر باری دگر ریشه به این خاک ببندم...

ادامه شعر
سامان نظری

این گذر عمر به مستی حیف شد قلب شکسته را به دردها طی شد کاش این زبان توان گفتن بودش که این سر با چه فکرها ذوب شد

ادامه شعر
یگانه قنبری

یادم آید که شبی ، مست ز میخانه شدم همدم و همنفسِ یار ، به کاشانه شدم هم پریشان شدم و سوخته بال و پرِ من من که در تاب و تبِ عشق چو پروانه شدم #نساء_قنبری #یگانه ...

ادامه شعر
سامان نظری

تو و ارزشی که والا مبحثی عظیم دارد عمق ذات آن درونت گوهری چنان دارد خود نفروش به سادگی گر قدر آن کسی نداند هر یه چشمت زآن درونش آسمانی خفته دارد ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

.....لحظه ناب.... ساقیا باده نیار که باده آت خراب است امید من مست همین لحظه ناب است گر صد باده دهی مست تراز اینم نتوانی عاشق تر از جام دلم تنگ شراب است سیاوش دریابار ...

ادامه شعر
سامان نظری

نه منی ماند و هیچ ماند غمی ز دنیا همه چیز هست گذری دل بستن به هر آن را اشتباه بود مثل نفسی که یکی دم آن‌یکی را بازدمی ...

ادامه شعر
سامان نظری

یک جهان و مستی هردم،که همه بدون هوشند محو بیداری روز و غرق افسانه ای پوچند زیر آسمان هستی در پس پرده ی دنیا کمی بیداری روح و سِرِّ این دنیا گشودند...

ادامه شعر
سامان نظری

ای دوست این زبانت حفظ دار هر کلامت آتشی آرد به بار از غرورت ریشه بر تیشه نزن از صبوری روشنی آید به کار

ادامه شعر
سامان نظری

در این دنیا بفهمیدم که هیچ کس را نمی‌فهمم هرچه گشتند هر چه دیدند را نمی فهمم هر چه درکم بود بدور از درک انسانی من آن دیدم که آن را کس نفهمید من بفهمیدم...

ادامه شعر
یگانه قنبری

صبحست بیا دوباره ای دوست بخند با هر که غمی نهفته در اوست بخند در هر نفسِ جهان ، خدا را تو ببین لبخندِ خدا بین که چه نیکوست بخند #نساء_قنبری #یگانه ...

ادامه شعر
سامان بقایی

وقتِ رفتن، دلِ من باز صدایت می‌کند می‌نشیند به لبِ پنجره از دور نگاهت می‌کند من که نتوانم بگویم جانِ من، آخِر نرو دل تو باید که رحمی بر منِ مسکین کند...

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا زیارت اربعین (۱) -《اربعین آمد》 اربعین آمد و عالَم همه در شور و نوا تازه شد ماتم عاشور و ، غمِ کرب و بلا عاشقان پای پیاده سوی بین الحرمین بهرِ همدردیِ زینب ، از آن جور و جفا ( نژاد - تابس...

ادامه شعر
حسن موسی پور

هرکه ما را بیند بخیال خود پندارد آواره گشتیم ز یار خود بخدا ما که مست بودیم ز ازل خود حال نتوان بینیم مست و خرامانی دل خود ساقیا بیار جام دگر بریز بر جامم تو خود نوشم تا من بی خبر ز حال دل خمار خود...

ادامه شعر
فرزاد الماسی

دلم میگیرد از شب های تاریک تو را می خواهمت از دور و نزدیک به من آموخت این رسم زمانه غم و شادی ندارد مرز باریک فرزاد الماسی بردمیلی...

ادامه شعر
شیما رحمانی

۱.در دهانم باز، در گوشم قفس زخم هایِ جانِ من؛ سود از هوس پ.ن: باز: پرنده ی شکاری، سود: نتیجه ۲. در دهانم شعر جانم در قفس زخم هایِ پیکرم هست از هوس ...

ادامه شعر
سیاوش دریابار

...............عشق را نهان نکردم................ گفتم بی تو ترک جهان میکنم اما نکردم گفتم بی تو عشق را نهان میکنم اما نکردم برخیز صبح امد و پنجره عشق گشودند گفتم بی تو پنجره دل وا میکنم اما نکردم ....

ادامه شعر
ابراهیم جلالی نژاد

بنام خدا 《 آزادگی 》 ۱_ درس آزادی طالبِ حق در جهان آزاده است در دفاعش هر زمان آماده است روزِ عاشورا امامِ ما حسین (ع) درسِ آزادی به انسان داده است ۲_ آزاده بنده ی حق در جهان آزاده است با سر و...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا