- لیست اشعار
- قالب
- دوبیتی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
هرچه از خدا بخواستی آن بدادت هرچه نفع داشت بر تو خوب بود آن بدادت وای به روزی که بشی محتاج این خلق خوبی را ز خود،هرچه بدی بود آن بدادت...
ادامه شعر#دوبیتی - شماره ۶۷ رنج دوری در این شب های پر از درد و افسوس که رنج دوری از تو گشته محسوس به ذهنم آتش افتاد و همه شب به رنگ درد من می سوخت فانوس #مهدی_رستگاری سی ام شهریور سال یکهزار و چهارصد و د...
ادامه شعرای جان و دل بس ای حسد بس صبر کن در دلت بر دیگری این فکر خوب را سر کن چه عاید بر تو باشد دانی حالش خوب نیست کاش بدانی حال او بد حال خود هم خوب نیست...
ادامه شعردل به تو قبله می کند رو چه طرف ملاک بود این همه از تو ما شدیم گرچه بهانه خاک بود دیده بگیرم از کجا تا که نباشد از تو آن حال مِی از نگاه تو خوشه ی ناب تاک بود رضااحمدپور...
ادامه شعرای یار که ز عشقت سوختم ز نبودت به دران چِشم دوختم بدانستم که این عشق مرا جان سوز است اما به خوشی بر آتشش افروختم
ادامه شعرای جانم نترس عاشق بمانش ز دنیا عاشقانی هیچ نماندش هرکس ز سویی پا بکار است به فکر یار دنیایی بماندش
ادامه شعرگیسوی تو از قصیده بهتر شده است لبهای تو سبک شعر دیگر شده است با نذری آش خود به دیدار من آی آغوش تو بهر من مقدّر شده است شاعر : مهدی سلمانی میاب ...
ادامه شعراز روز ازل تا به ابد ، هر دو جهان هیچ پس چرخش بیهوده ی این چرخ زمان هیچ ... گفتا که : من از کجایم و عاقبتم چیست ؟! گفتم که : تو از هیچی و تا ابد همان هیچ ... ✅ دکلمه این دوبیتی را باصدای سروش نادمی...
ادامه شعرآه از آن روزی که به چشم دیدمت عزیز مصر که نبودم ولی خریدمت با آن که دستم به بالا نمی رسید جَستم و از درخت عشق چیدمت حسین ستوده ...
ادامه شعراین نباشد هر یه برگی از درخت چون بیفتاد حکم او بودَست و بخت خیر ،اگر خالق بود هر کس امور این جهنم را چه سودش ما بدور ...
ادامه شعردر این زمانه گرچه عابد نیز بی دین می شود این زندگی سخت اما با تو شیرین می شود دل هر چه هم بر این دیار سخت بدبین می شود این آسمان درد اما با تو رنگین می شود حسین_ستوده...
ادامه شعرخلق را چرا درد و فشارند ؟ بفهمانند که صد عاقل بدانند ؟ چو این دنیا بود بی خیری هر دم همان بهتر که ما دیوانه از دم...
ادامه شعرصبحست بیا دوباره ای دوست بخند با هر که غمی نهفته در اوست بخند در هر نفسِ جهان ، خدا را تو ببین لبخندِ خدا بین که چه نیکوست بخند #نساء_قنبری #یگانه...
ادامه شعرهرچه کاشتم آفتی شد هرچه ساختم کاه گلی شد مشکل آن ذات خودم بود حرف هر کس باورم شد
ادامه شعرآیا کسی هم درک کرده معنی پُر درد را ؟ یا که دیده اشک های بی شمار مرد را؟ یا گرفته دست های نا توان و سرد را؟ یا چشیده طعم تلخ خنجر هم درد را؟ حسین ستوده ...
ادامه شعرآمدند و ما بخندیدند و رفتند نفهمیدند که فهمیدیم نفهمند آنکه از عقل کم بدارد مال بیش صد چو عاقل سربلند بر دار خویش...
ادامه شعردل ، چو می افتد به یادت، مهربانی می کند عقل هم، همراه با دل، خوش زبانی می کند گو چه داری در وجودت، یار خوش سیمای من؟ زانکه روحم این چنین با هر نگاه تو تبانی می کند حسین ستوده...
ادامه شعربنام خدا 《ادیبان》 درود ای ادیبانِ ایران زمین سفیرانِ فرهنگِ ناب و وَزین چو افکنده آوازه ی نیکِتان به گوش جهان و به دنیا طنین ( نژاد - شهریور ۱۴۰۲ ) روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد ...
ادامه شعرگر در این سرمای شب مستانه ای مجنون و تنها غافل از پیمانه ای گر در این ظلمت که باشی منتظر چون به فکر یار باشی کافی ای...
ادامه شعرآنکه پست باشد صفت،هر جا رود دور میزند گر بداند این به نفعش،هرکه هست دور میزند آنکه ذاتش هست خراب،هرچه کند پستی شود ترسم آن روزی رود کعبه،که هفت دور میزند ...
ادامه شعر