- لیست اشعار
- قالب
- رباعی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
#رباعی- شماره ۱۲۲ حرارت عشق ای عشق چنان گدازهای داغ و مذاب در هر رگ من روانه هستی به شتاب از فرط حرارت تو رفته است ز دست در روز و شبم صبر و قرار و خور و خواب #مهدی_رستگاری بیست و چهارم دی سال ی...
ادامه شعر....می دهد شفا....... مناجات چهارم من خودم در عجبم یار نمی بیند مرا خود که می بیند ولی بر من نمیگوید چرا من در عجبم عمر همه فدای دوست دوست میداند گناهم ولی باز می دهد شفا @@@@@@@ جیر جیر ک زیر تخت د...
ادامه شعرای کاش شبی نور ز مهتاب رود مجموع دوگاه از سر مضراب رود تاریک تر از شب شود این ماه و مهش کز خاطر او خاب رود خواب رود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...
ادامه شعر.......سجده رخشان...... مناجات سوم شاید دگران زمن افزون ترند از سبقت ذکر حق آزمون ترند در طلب ذکر حبیب برخواسته ام دیدم که جمله در سجده رخشان ترند @@@@@@@@ خورشید وقتی تلاش میکند بافی مانده سپاه شکس...
ادامه شعراو آمده قصد دلنوازی دارد با عشوه هوای عشق بازی دارد معشوقه ترین عشق حقیقی _افسوس یک ایل فقط عشق مجازی دارد.. درخاطر من قطار ماند وسوسه تنها غم انتطار ماند و بوسه درکوپه فقط قرار ما پیدا بود پیراهن د...
ادامه شعر.......زنده دل....... مناجات دوم خشکیده دلم ز شوق دیدنت تاب التهاب نیست چون پیر درختم طوفان سهمگینم جواب نیست اتش بیاربه قلب تازه ام که عمری ست خموش چون زنده دلم بر گونه ام خزاب نیست تها دل...
ادامه شعر...تمنای تو دارم...... .....برخیز..... شبم را کنار شب تار برخیز شبم شد بانگ مهر نگار برخیز دلم در تب و تابش خوش بود به وقت دیدن روی یار برخیز @@@@@@@ .....تمنای تو دارم....... به پا خواستم تمنای تو د...
ادامه شعرگفتم من و مهتاب و تبش شعر شود گر ماه، شبی تاب و تبش شعر شود گفتا بنشین تا که سرودت همه عمر در سلسله آداب و تبش شعر شود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...
ادامه شعربسمه اللطیف #رباعی-شماره ۱۲۱ خلوت جنون یک #عمر به #خلوت جنون بی تو گذشت این دوره غم بار و نگون بی تو گذشت با #اشک به لحظه ها گذر کردم و حیف این حال به قلب پر ز خون بی تو گذشت #مهدی_رستگاری هشتم دی...
ادامه شعربا تنـد و شـتاب چو بـرق و بـاد ؛ پـیشـاپیـش بــاز گــاه شــمــار مــژده بــداد ؛ پـیشـاپـیـش بـرگی زد و قـرعـه به " دی " افـتاد ، اکنـون : " یلدا " بـه همـه خـجـستـه باد ؛ پـیشـاپـیش یزدان_ماماهان...
ادامه شعرخورشید که خوابید و شب از راه رسید گل بوسه ای از لبان تو خواهم چید پاییز گذشت و شب یلدا شده است سی ثانیه بیشتر تو را خواهم دید #جواد_امیرحسینی(مهراد) ۳۰ آذر ۱۴۰۲ رباعی۲ این عشق چه بوده حاصلش ...
ادامه شعررباعی یلدا شب شاهنامه، حافظ خوانی سرشارتر از حالت دست افشانی آواز بخوان،فال بزن زیرا که عشق آمده بر پا بکند مهمانی علیرضا همتی فارسانی آذرماه۱۴۰۲...
ادامه شعرشب یلدا شب فال است شب آجیل و احوال است مبارک باشد این چله که مارا احسن الحال است شهریار کاراندیش شب یلدا مبارک ...
ادامه شعر......اما نرفتم....... گفته بودم از این شهر میروم اما نرفتم گفته بودم همچو مجنون میروم اما نرفتم گفته بودم بار سفر میبندم اما نبستم گفته بودم دل بر تو میبندم اما نبستم گفته بودم درد خود درمان میکنم ...
ادامه شعرشاعر که شوی شاه شبت شعر شود هم محفل و هم ماه و مهت شعر شود شعری که تو را تا به ابد یاد کند امّا نکند، کاه و کهت شعر شود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...
ادامه شعربسم رب الغفار المذنبین #رباعی - شماره ۸۹ امید التجاء به پیشگاه حضرت ولیعصر (روحی لتراب مقدمه الفداء) ای نور خدایی که ز ما پنهانی خود حال مرا تو به ز من می دانی بدکار و سیه نامه ام و دارم امید کز این...
ادامه شعر.....با نام خدا..... با نام خدا گفتم و دست بر قلم شدم هزار کار بی او زدم این بار با او سدم با نام خدا اغاز کردم کار امروزم را تا دیروز بر دیگر امید امروز با یار شدم ....... به کسی راز دل نگویید هر کس...
ادامه شعربا شب ِ گیسوی ِ تو یلدا نمی خواهم دگر با طلوع ِ روی ِ تو فردا نمی خواهم دگر شب چه کوتاه است چون زلف ِ تو آویزان شود مثل اقیانوسی و دریا نمی خواهم دگر ********** بوسه ها د...
ادامه شعراز آن شب مهتاب که گردید و ندید کس آیه و کس سوره ی تردید و ندید آن سایه ی بی پایه ی بی مایه ه ی ما با سرخ لبش سرد بخندید و ندید با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ...
ادامه شعر......خدایی نباشد..... گفتند بگویم و نگفتیم به کسی زین عمر که مانده از آن نفسی این بلبل نالان که همه عمر غزل میگفت و نشد غزل خوان کسی ..... گفتند تو بیای دلم شاد شود این مرده از قفس آزاد شود تو ام...
ادامه شعر