- لیست اشعار
- قالب
- سایر قالب ها
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
من چه میدانستم چشمِ عشق بازِ تو من را تا کجا خواهد برد در فلک پیش خدا خواهد برد آه وقتی که نگاهم کردی یا به لب نام مرا عشقِ زیبای خودت می خواندی بند ِ جانم حظ کرد در دلم مهر تو غوغا میکرد لمس شد پا و...
ادامه شعرخداکیست؟ خدا نوریست عیان تسکین دهنده ی دردهای نهان درخشندگی زمین و آسمان اولیاء و نجات دهنده ی مؤمنان قهارو باجبروت برگردنکشان اجابت کننده ی دعای مضطران شنونده ی حرفهای پنهان روزی دهنده...
ادامه شعریک غزل چای کنار رخ تو نوشیدم همه چشمم به تغزل قلم سرمه کشید یک سحر با رخ ماهت به چه ها خندیدم همه غم های تنم نعره زنان جامه درید یک قصیده چو غزل بر تن خوابم دیدم مستزادی همه وزنش به رخ قطعه کشید غم د...
ادامه شعرپاییز و خیابان های دلگیر و سرد،است حیف دیگر نمی آورمت به دست تو دیگر نیستی، باران ولی هست خیابانهای خیس و شاعری مست چه فرقی میکند من هم نباشم؟! برایت شاعری رفتهاست از دست! #هـــہ_وال_ڪیهان_نیڪ_ز...
ادامه شعر#شعرپارســے_ڪــــوردے دیوانه نبودم چشم ولباهایش دوستتدارم گفتنش وتلخ تر از همه رفتنش دیوانه ام کرد من شێت نەبووم بەڵێ وێڵبا خۆشم دەوێیت بۆ ئەوەے بیڵێم لە هەمووے خراپتر،ئەوان ڕۆیشتن. شێتیکردم ????...
ادامه شعردر مرزِ باران و غزل آنجا که مرگ واژه هاست دریای هستی چون حریر بر موی موّاجت نشست یک جلوه از چشمان تو عشقی که در حیرت شکست موی پر افشانت خیال بر حسرتِ بوسه نشست محو توام ،از من مپرس ، نامی که از یا...
ادامه شعرهزاران افسوس که برای من همیشه خواستن توانستن نبود چرا که تورا خواستم اما خواستنت داغیست که تا ابد بر دل میماند ???? #هـــہ_وال_ڪیهان_نیڪ_زاد #عشقبیپایان...
ادامه شعرآنچنان نبودنت را برای چشم هایم فریاد زده ام که بلوغ صدا را دوباره تجربه میکنم آری صدایم برای نوازش گوشهایت هنوز بالغ نشده انگار! مرا در آغوش عشق کالم ببین! ببین با آیینه چگونه با احترام صحبت میکنم! تو...
ادامه شعربنازم قدرت خلقتت را ای خدا حساب هر کس ز هر کس جدا بدنیا آورده ای خدا تو مرد را برایش آفریدی هزار غصه و درد را به او داده ای فراوان تحمل و صبر بدوش میکشد غمش را تا سرازیر قبر تو گوی عدلت کجاست ای مهربا...
ادامه شعرنُت ها را یک صفحه در میان تمرین میکنم! کلیدهای سپید و براق سیاه و براق آوای ترانه های خیال نقاشی های آب رنگ اشکهای شوق پشت پنجرهای مهربانی و انتظار . . . آرام آرام... دوست داشتنت نت ها به شور وامیدار...
ادامه شعرغروب پاییزی را به رخ تمام داشته هایت میکشم تو عمیق تر از هر آنچه خوشی غرق آن خواهی شد هراسانم از چهار گوشه ی اتاق پاییزی ذهن مات از گذشته با رنگ آبی آسمانی نم زده از اشکهای دیشبم که بر بالین رنگ پری...
ادامه شعرخود را فراموشم شده ای حسرت زیبای من با رفتنت باران گرفت گم گشته ی رویای من ای هم نفس با آتش جانی که خاکستر شده بعد تو تنهایی گریست بر جان سرگردان من ای بی وفا آغوش تو آخر مرا از من ربود بنشین که ...
ادامه شعرخاطرت هست که تو دنیا مهربونی باورت بود دست گرم صد نوازش میون بال و پرت بود یادته که روزگاری خورشیدت رنگ طلا داشت شب توی جشن ستاره رو سینهاش مهتابو میکاشت حالا دنیا قفس من تو سیمای آسمون دود واسه بار...
ادامه شعرلبت سرخیه اخگرهای آتش تن رز خونی انار برگ ریزان بر لبت زد بوسه ای خونی شکست ، پرچین رویا ، دختری آواز میخواند فتاد از بام ، باران شد ، عروس لاله ی خونی دگر دیوانه خواهم شد تنت بر شهر غم بارید به ...
ادامه شعربه خانه سَر زدم؛ نگاهت در پَسِ پنجره، صدایت در هزارتویِ دیوارها، عطرِ نفس هایت در ذراتِ هوا؛ معلق خلاصه؛ خانه؛ همه تو بود و تو؛ همه خانه بودی. (از دفترِ بابا) ...
ادامه شعر*** در خواب بودی نیمهشبی که غنچهی بازشده را تگرگ پرپر میکرد... ***
ادامه شعرانسان در گذر زمان از دوستی که مرا شناخته است برای او آرزوی سعادت می کنم و دشمنی که هنوز مرا نشناخته است آرزوی صبر و تحمل و طول عمر دارم ! محمد مولوی...
ادامه شعررقص شراره ، برف و ماه ، آهوی جنگل چشم من سوژین ، بهار سبز توست ، همبستر زیبای من تو دلبرانه تن هوس در شهوت اروند برقص تا شاعران شیدا شوند از آتش حیران من در پیچ و تاب آبیه اسلیم دامانت شکست بغض غ...
ادامه شعرپیرمرد گاوها را به چرا می برد اما آن چرا سوال نبود و هیچ جوابی برای چرایش نبود این رفت و برگشت هر روز تکرار میشد پیرمرد گاوها را به چرا می برد اما آن چرا سوال نبود و هیچ جوابی برای چرایش نبود تنها ای...
ادامه شعررنگین کمان آسمان بوسه به چشمان تو زد ماه خون آلود شب زخمه به موهای تو زد با طلوع باورت بر گرگ و میش شب بتاب سیب حوای تنت آتش به شهر واژه زد آرام شهر آشوب من همبستر شعر و غزل سرکش نگار بی نشان مهتاب ش...
ادامه شعر