- لیست اشعار
- قالب
- سایر قالب ها
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
نزدیکِ دور افتاده از بارانِ قلبِ سرکشم رنگ میبازد جهانم پیشِ یلدا چشمِ تو عشق و نفرت ، ماه و ققنوس ، قصه ای نیمه تمام نیست پایانی برای گرگ و میشِ مویِ تو جان سپر کردم ، مقابلْ ارتشِ موهایِ تو در ...
ادامه شعرنیکی، که خود زاده ی عشق گوهر است گوهر، که عشق منو ،نیکی که عشق گوهر است این قائده بر جاست که فرزند عشق است این عشق ز خلوص است که چنین شعله ور است منت نهادی بر این بنده ناچیز عشقی به مادادی که ...
ادامه شعربنده خدا حقیقت را گفت من ناراحت شدم بی منطق نیستم از او انتظار نداشتم
ادامه شعرسـر و سـامـان منو سـاحل اَمن و سایه و سُرمه و ســوی چشم و سَــرسبزی هر ســال منی الی مطلق
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز چهارم ماه رمضان توانمندی بده تا من در این اوقات فرخنده کمربندم به فرمانت بکوشم تا شوم از بندگان پر تلاش و خوب و کوشانت مرا آماده فرما تا در این روز دل انگ...
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز ششم ماه رمضان الهی در چنین ماهی فرو مگذار من را در گنهکاری مرا محفوظ دار از سرنگونی در سقوط و پستی و خواری در این مهمانی نور و سرور و بندگی بر خویش می لر...
ادامه شعردر میان خلوت شب های تاریک دلم عطر آن معشوقه ام مستانه غوغا می کنند
ادامه شعربسم الله الرحمن الرحیم ترجمه منظوم دعای روز سوم ماه رمضان به من منت گذار و از حقیقت های هستی ساز آگاهم در این روز خجسته از تو بیداری و درک و هوش می خواهم به نور پاک دانایی مرا از ظلمت بی حد نادانی ر...
ادامه شعر_اگر می دانستند؛ دلتنگی چه به روز آدم می آورد شاید کمتر زخم می زدند آن هم با نیشتر حرف های مفت! _به اشتباه خیال کردیم؛ هر که دم از احساس می زند آدم است! _این شهر پُر شده از مترسک های آدم نما! گنجشک ها...
ادامه شعرافسونگرِ شیطان و نور ، مصلوبْ مسیحایِ تنم نیایشِ کارونْ خیال ، دریایِ مواجْ دامنت آتش وشِ ساغرْ شکن ، هستی رمیده از عدم آغاز و پایانِ زمان ، نقش و نگارِ دامنت ای سرزمینِ گمشده ، آزاده تن ، سیستانْ ...
ادامه شعربا من بیا ... مگذار هوای غربت تورا در محبس خویشتن ببلعد ... مگذار ترانه های بی کلام این سمفونی پر ارتعاش تنت را به لرزه بیاندازد ... مگذار این هوای سرد تبت را فرو بنشاند ... بیا که تا انتهای این مس...
ادامه شعرلحظه ها عریان زِ معنا چشم بگشا روحِ ماه ای رزِ توسن ، هراسِ شب ،نوازش هایِ ماه گرگِ چشمان ، جنگلِ ابرِ سکوت ، بارانِ تو فروهرْ گیسو به رقص موهایِ تو در نورِ ماه جلوه ها را ساختم از روحِ هجران دیده ا...
ادامه شعر*** در خواب پروانه شدن میسوخت در آبی جوش تا پیلهی ابریشمش را سوراخ نکند... ***
ادامه شعرچرا اَبرو کـَـَشی در هم ، زِ بهر قلب نالانم،، به الله راست میگویم نگاهت گشته سامانم همیشه روی گردانی و حالم را نمیدانی، بیا تب ریز قلبم شو که بی تو سخت تنهایم قلم در دست لرز...
ادامه شعر*** هنوز آفتابپرست بود اگر چه میان شاخههای بیبرگ یکرنگ به نظر میرسید... ***
ادامه شعرمدامم رازِ چشمان و گندمزارِ موهایت مرا بیدل کند زیبا ، کشم شب را به موهایت قلم ها را شکستی تا جنونِ خون نوشت از تو در آنسویِ جهانِ مرگ ، هنوزم دوستت دارم تو رفتی تا که شاعر شم به رقصِ واژه ها حیران...
ادامه شعر*** میان اسباب بازیها عروسکی که دهانش باز نمیشد و دستهایش مشت ارزانتر بود... ***
ادامه شعرمزخرف ترین حس ، حس ششمه ، میفهمی ولی نمیتونی اثبات کنی...
ادامه شعر...تا خرخره پریم از روزهایی که از همه کس و همه چیز ،لبریز و از خود ما_خود واقعی ما_خالی!!! _یک جایی همین حوالی ؛خودم را گم کرده ام و تنها نشانم؛واژهایست که هر شب آغوش خوابم را مست می کند ؛وای از لمس ب...
ادامه شعر*** سالها میگذشت و هیچ زمستانی در خانههای بیسقف بهار نمیشد... ***
ادامه شعر