- لیست اشعار
- قالب
- سپید
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
parisa fekri
در30 /02/ 1394 -
maryam zallaghi
در30 /02/ 1369 -
یاسر فرازیمقدم
در30 /02/ 1365 -
محمد مهدی نصرزاده
در30 /02/ 1389
_آغوش و بوسه های من؛ شعله های شوق بر سرمای تنش می بیخت! _تا نفس هایم آمخته ش به گرمایش؛ قهر را با کفر به هم آمیخت... _خسروانه رفت؛ از مملکت خویش گریخت! _آبروی من ِ مجنون را چون خون ِفرهاد؛ مفت،ریخت.....
ادامه شعرپرسه می زنم ؛ درنبودت ، درکوچه ای بن بست . ########## درگلوگاه زمان ؛ موسیقی می نوازد ، آهنگ رفتن ات . ########## دمنوشی هستی ازطعم عشق ، می نوشم ، جرعه جرعه ######### من درغروبی دل گیر؛ چای تلخ می...
ادامه شعر_تمام روز تو را گم می کنم؛ به عمد! لابه لای کتاب ها و آدم ها... _شب که می شود تو بی اجازه باز! می خزی به بستر شعرم؟!
ادامه شعرزندگی گاهی ... حسرتی کوتاه چو پرواز نگاهی سرد است که تراود پشت یک پنجره از چشم و آنسوی خیابان بخشکد !!! #محمدعلی_یوسفی...
ادامه شعربتابانم ... فروغ دیده ای فرخ بگیران اینهمه تاریکیو تردید را در من فروپاشان فروزان کن فانوس خاموشم میان کلبه ای تاریک نورافشان تو با فرخنده چشمانی خورشید فش نگاهم کن . #محمدعلی_یوسفی...
ادامه شعریاد داده ام به باد که آمدنش را هو نکند من با هوای تو خوش ترم
ادامه شعرتنها سکوتِ شب برآیم مانده است خیالَت را دستِ باد سپرده ام که شاید تو را برآیم به ارمغان بیآورد. #آگرین_یوسفی
ادامه شعر_در این تیره شبِ زشت به خلوتم بیا بی محابا؛ نرمی انگشتانت را روی تن ِ اندوهم بلغزان! _بگذار ذره ذره ،تنهایی ام با لمس بوسه های تو آغشته به مهر شود... _من در این واپسین نفس های عشق برای وطن ساختن ِ...
ادامه شعر" نفس تازه" از من که بنفشه ای رونده ام، روی کاغذ کاری بر نمی آمد می باید از ته دل به یاد می آوردم آفتاب را! ریشه که می گستراندم در تو! ساقه ها پیدا می شد و شعر از برگی به برگ دیگر نفس تازه می کرد! ...
ادامه شعرذهنِ زمان را به زوزه انباشته اند هفت خطّانی که به سمفونی طاعون بر مرداب های زمانه می خوانند ✍رجبعلی باقری #سپکو_زمان...
ادامه شعربه گوشه ای نظاره گر میشوم در خلوتم از آدمیان در حال عبور و مرور از آدمیان امروز و دیروز در زمان حال وقبل آن در لحظه های سرد تنهایی چه ماهیتی باعث گرمی من است در این دل پس کوچه های شهر من در افکار ...
ادامه شعر_فراموش کرده ام تو را؛ صد بار! _و هزار بار دیگر دلم برای تو تنگ شد... _مگر تو؛ چند باری؟!
ادامه شعرخوشا اِی بادبادکِ عاشق میچرخیُ میرقصیُ آزاد عشق در آغوشت پرواز میکند. #آگرین_یوسفی
ادامه شعربر ف همان برج بزرگ آسمان است که در تلاطم شبانه، ماورای خیس اشتیاق را از فرکانس غیر منتظره ی پرتو نور همچون دیسک های طلایی آرامش بر معبدم می بارد وانرژی های خالص ایمان را همانند سجاده سبز رنگ در تمام ...
ادامه شعرتنهاییِ شَبَم را بی تو ورق میزنَم ماه به میهمانی ستاره ها میروَد کاش بادی بِوَزَد عطرِ تورا به خلوَتَم بیآوَرَد. #آگرین_یوسفی...
ادامه شعربردیوار عمر نوشتم قدم هایت را آهسته بردار هنوز قطار خوشبختی ام را میبینم از دشت های دور پشت کوه های حسرت واز لابلای جنگلهای سر به فلک کشیده، دست تکان می دهد عقربه های زندگی ام خواب به چشم ندارن...
ادامه شعر۱_ جوانه یعنی تو در بوته ی بهار شعنک_استثنایی ۲_ در نگاه خالی اندوه پریشان است سکوت شعنک_دوسویه ۳_ ساحل تنهایی را می دوم هم پای خاطره ای خیس شعنک_ دوسویه ۴_ کوچ یعنی پرواز خیالَ ت در نگاهم...
ادامه شعر#سکوت هبوط بی فایده ی سیبی در شاهرگ گندمزار نان به شکم بستند وُ در جیب هاشان مانده ام روی دلشان وقتی با دست سیلاب می شویند یا به صاعقه ی کوری در آسمان شکار می شوم اینجا که مرگ هم از زبان...
ادامه شعرهجوم میآورند شهابهای دلتنگی با یک دنیا اندوه دنبالشان رویِ صفحهی خطدار دلم وقتی میخواهم بچینم از آسمان رویاها را، جالب نیست دنیایی که به عنوان آدم بزرگها ساختیم؛ با اشتیاقی کودکانه بیا دستهایم...
ادامه شعرعاقبت مه مرا در خود بلعید. می دویدم و فریاد می زدم اما تمام راه ها ناپدید شده بودند پیش از آنکه قله را ترک کنم مه از راه رسیده بود... هر بار پیش از رفتن گمان می کردم که باید تو را ببینم. اما حال دیگ...
ادامه شعر