تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

« مرغ روح » بر من صفیر6 تا بزد آن مرغ کوی دوست شیدای دوست گشتم وچشمم به سوی اوست گفتم به خود ،که یار اگر یاد من کند من هستی ام فدا بکنم،گرچه دست اوست بر آرزوی ...

ادامه شعر
سعید اعظامی

قبول است که مال ومنال زجهان بردی تاوقت صید نباشد آسوده زهر صیادی همه دانند که توبرکوی من بنده آزادی گفتا کزاین جهان باخته بی خبر ننازی...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

این سیطره ای فِنا مرا زار بساخت یا صانع کوزه نارو دَم فاش بساخت *** در وسعت چون ساخته اش مرگ تنید در تار تنیده اشان ، بسی راز بساخت ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« خط بطلان » ای دریغا6 ! خطر مرگ ، مرا پیش کشید هر چه فریاد کشیدم ، زِ من آن را نـشنید گفتم ای بی خبر از مرگ ،چه خواهی تو زِ من گفت: من قاتل آنم ، که...

ادامه شعر
محسن  بیاتیان

این صدای کیست در غوغای آهن گم شده این زلال در بیابان گردی تن گم شده شب که می آید به لب جانم ، می افتم توی شهر در خیابان های سرد شهر بودن گم شده تا سرانگشتان ترد ماه تنها شیشه ای است سنگ بسی...

ادامه شعر
پرستش مددی

( سالروز کوچ مادرم ) بگذار بر دوشم سرت را گرچه بی تابی این شانه میخواهد نگاهی غرق مهتابی لبریز بغضی خسته ام اما نمی فهمم احساس دریا را میان رقص گردابی بی تو تمام شهر با من تا ابد قهرند وقت...

ادامه شعر
محمد جوکار

دوباره آسمان ، فرمان باران داد باران نه !!! بارش غم بر زمین خفته در سمفونی مرگ شکوفه ابر غرید و بلا را بر سر یک شهر نازل کرد رود طغیان کرد و جاری شد بناگه سیل ویرانگر یکنفر فریاد میزد : فاجع...

ادامه شعر
محسن  بیاتیان

با چشم های عشق زمین را دویده ام اما چقدر تا سر دیدن رسیده ام در کوره ی حوادث -اگر هم - گداختم در محضر رفیع شما لب گزیده ام با احترام بودن تان ساکتم ، ولی این را بگو چقدر تورا داغ دیده ام ...

ادامه شعر
سیدمحمد مهدی فقیه

خانه ی امــن کجا هست؟ همـه در بـه دریــم دیــر یا زود ، مسـافــر به جهانــی دگــریـــم ـــــــــــ کاش یک لحظه در این فکر فرو می رفتیـم راه تو نیسـت جــدا از مــن و مـا همسفریـــم فقیه...

ادامه شعر
طارق خراسانی

قالب : خوشه ای متغیر کودکی روی آبِ گل آلود مرگِ خود را ،قشنگ می فهمید آخرین لحظه های عمرش بود دخترک، بغضِ آسمان را دید در فرو بستِ دیدگانش بود غم به بارانِ چشم او رقصید روی یک شاخه از در...

ادامه شعر
علی احمدی

وداع عاشق (قسمت اوّل) بر مزارم جای حلوا جام می قسمت کنید دوستان زینهار کز این ماجرا غفلت کنید روزگارم با عزا و ماتم و حسرت گذشت پیکرم را با نوای نی کمی رحمت کنید دور گردانید از جس...

ادامه شعر
مرتضی فصیحی

دست ازل سررسید خانه مارابسوخت لحظه رفتن هم چشم به یاران ندوخت گرچه آندم بگفت یاورویارم تویی روز ازل گر برسد چاره کارم تویی راز دلم جابمانددردل نالان من کوکجارفته اند یاورویاران من آنکه ازاو داش...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« روح » آنکه پیمبر بشد ، نیک و بدِ خلق گفت: صدمه ی2 دنیا بدید،درس مذمت3 بگفت حرف بد و نیک را ، بیشتر و کم نزد آنچه بما لازم است،واضح و روشن بگفت ...

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

تو کویر تنهایی دوستی فقط سرابه خنده ی روی صورتا خط و خال نقابه یه اشتباه لنتی زمین رو خونمون کرد خونه چیه زندونه اینجا بی خونمون کرد اختیار ما چرا تو سرنوشت ما نیست رنجی که ما میکشیم جدا از این...

ادامه شعر
ویکتوریا  اسفندیاری

به سال نود,پنج رفته زان جفا پیشه کردش چرخ زمان جهانم ,جهان افرین فرد کرد لبانم زخنده بسی ترد کرد چوعمرم به گیتی همی تیره شد خزان بر بهارم همی چیره شد مرا جام غم داد ,چرخنده چرخ لبالب زپیما...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

تَخیلی شکاک، سرگرمِ التهابی ماسیده بر،حِسِ انسان دوستی زودگُذر کِه اغتشاشی، شریکِ، تن سپردنی تا پُختِگی فَرارِ ره آراییِ تَعقیب وَ گُریز، غریبه ای، در انجامِ دیگرانُ وُ حَقآرتی سر انجامِ،دیگر...

ادامه شعر
پژمان خلیلی

کوچِ ذهن را، آنقدر کوُد پاشی کرد ه ای، تابوی تعَفنِ تَفکُر، نَگیری؟ قی کن، تا حال بیایی، -فریاد ِ احساسِ ضدِ عُفونی! بَخیه را نیز، حالی به حالی می کنی فراموش کردن را بپذیر سکوت را در به در ...

ادامه شعر
حمیدرضا عبدلی

تسلیت گفتن نخواهدکرددردی رادوا این‌جوانان بهترین سرمایه‌های کشورند

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« مرگ » بشنوید از من کلامی،عاقبت مرگ است، مرگ بر همه پیر و جوانی ،عاقبت مرگ است ،مرگ گر سکندر بر جهانی ، در تسلط داری اش گر فریدون زمانی ، عاقبت مرگ است ،مر...

ادامه شعر
ویکتوریا  اسفندیاری

شد ماه منی محاق در خاک گر گَردِ غمش نشسته افلاک ان خاک سیاهِ سرد بالین چون اشک مرا به خوشه پروین روزی که جهان زمن بردیدش کس برلب من خنده ندیدش ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا